- چو راي عشق زدي با تو گفتم اي بلبل
- مكن كه آن گل خندان به راي خويشتن است
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
English Translation :
O Bulbul! when thou expressedest opinion of love, to thee, I said:-
First Mesra Translation:
"Do not (express an opinion); for that rose (the beloved), self-going, for the sake-- of itself is."
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اي بلبل ، وقتي در باب عشق مشورت كردي به تو گفتم ; عشقبازي مكن زيرا آن گل خودرو به خود مشغول است ــ براي تو نيست ،مكن را، به قرينه راي عشق زدن در مصراع اول ، عشقبازي مكن معني كرديم ، **