- به دام زلف تو دل مبتلاي خويشتن است
- بكش به غمزه كه اينش سزاي خويشتن است
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- دل :
سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
- غمزه :
اشاره با چـشم و ابرو
English Translation :
In the snare of thy tress, my heart entangled-- of itself is.
First Mesra Translation:
Slay with a glance; for to it (the heart), punishment-- of it self is.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- دل به دست خود در دام زلف تو گرفتار شده ; به اشاره چشمي او را بكش كه اين سزاي هوسبازي او است ،مبتلاي خويشتن است : يعني به علت تمنيات خود گرفتار است ، **