- به چشم كرده ام ابروي ماه سيمايي
- خيال سبز خطي نقش بسته ام جايي
-
واژه نامه
- خيال :
گمـــان ، وهـــم ، هر صورتي كه از ماده ، مجرد باشد
- نقش :
تصوير، اثـــر، آلت بادي كوچكي بوده كه صداي پـــرنده را تـــــقـليد مي كرده ، مثــل تيــپـچه در شـــكار بـــلدرچــــــين
English Translation :
In my eye, the eye-brow of one moon of form, I have made;
First Mesra Translation:
The fancy of one fresh of down, I have pictured-- a place.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- ابروي ماه طلعتي را زير نظر گرفته ام و خيال سبز خطي را كه در جائي هست تصوير كرده ام ،به چشم كردن : در نظر گرفتن ،سبز خط : آنكه موي تازه بر چهره اش رسته است ،يعني ابروي خوبروئي نظر مرا جلب كرده و براي آن فكري دارم و تصوير كسي را كه تازه سبزه خط به چهره اش رسته و در جائي منزل دارد در فكر خود نقش كرده ام ، **