• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • باز ار چه گاه گاهي بر سر نهد كلاهي
  • مرغان قاف دانند آيين پادشاهي
واژه نامه
  • آيين : رسم ، زيب و زيـــنت
  • قاف : نام كوهي است كه به گفته افسانه ها محيط بر ربع سكون است گويند عنقا بدان آشيان دارد
English Translation :
Though, sometimes, on his head, the cap of sovereignty, the hawk putteth,-
First Mesra Translation:
The usage of sovereignty, the birds of (the mountain of) Kaf (well) know.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اگرچه باز گاهي كلاهي بر سر مي گذارد; اما رسم سلطنت را مرغان قاف مي دانند،كلاه ، مثل كمر و انگشتر از وسائل و علائم سلطنت بوده است ، و كلاه بر سر گذاشتن كنايه از داعيه سلطنت و بزرگي داشتن است ، امّا در باب كلاه باز، چنانكه در كتاب قوانين الصيّاد، بازنامه آمده براي شكاري شدن باز پوششي از چرم شبيه كلاه بر سرش مي گذاشتند كه غالباً زينت و آرايـشي هـم داشـته اسـت ، وقـتي مي خـواسـتند به سوي شكار پروازش دهند كلاه را از سرش برمي داشتند و چنين است كه مي گويد باز گاه گاهي كلاه بر سر مي گذارند،مرغ قاف كنايه از عنقاست كه جايگاه او كوه قاف است ، چنانكه در اين بيت آمده :ببر ز خلق و ز عنقا قياس كار بگير كه صيت گوشه نشينان زقاف تاقاف استو عنقا به گفته اساطير پادشاه مرغان است ،مي گويد اگرچه باز هم گاهي كلاهي بر سر مي گذارد و داعيه سلطنت دارد، اما اين كلاه نمي تواند او را مثل سيمرغ شاه مرغان كند، فقط سيمرغ كه در جايگاه بلند قاف سكونت دارد آئين پادشاهي را مي داند،مضمون ظاهراً كنايه به كسي است كه در برابر ممدوح او سلطنتي تشكيل داده بوده است ، **