• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • گر چه رندي و خرابي گنه ماست ولي
  • عاشقي گفت كه تو بنده بر آن مي داري
واژه نامه
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
English Translation :
Though, profligacy and depravity are our sin, yet,
First Mesra Translation:
A lover spake, saying:-"On them (profligacy and depravity), the slave-- thou keepest."
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اگرچه لااباليگري و فساد تماماً گناه ماست ; اما عاشقي گفت كه تو بنده را به اين كارها وادار مي كني ،تو در اينجا به قرينه بنده و نيز مفهوم كلي بيت ، خالق است ، و عاشق ، عارفي است كه راه عشق را براي وصول به خالق برگزيده است ، مفهوم شعر نمودار عقيده جبري ، آن هم جبر مطلق (فاتاليسم ) است ، كه عراقي آن را به زباني ساده تر و عريان تر از حافظ بيان كرده :خود كرده آنچه كرده وانگه بدين بهانه هرلحظه جرم وعصيان براين وآن نهادهبا اين لحن طنزآلود مي خواهد بگويد گرچه انسان مسئول اعمال خويش است و گناه را به پاي او مي نويسند; ولي در مقياس وسيعتر، عواملي كه در يد او نيستند و تنها در قدرت پروردگارند او را به اين اعمال وادار مي سازند، مي توان بر اين گفته افزود كه عوامل يا فطري هستند و از طريق وراثت صفاتي را بر جسم و روح انسان تحميل كرده اند، يا اكتسابي هستند و از طريق محيط زيست و جامعه بر او اثر نهاده اند، عين القضاة همداني گويد: اي عزيز هر كاري كه با غيري منسوب بيني به جز خداي تعالي ، آن مَجاز مي دان نه حقيقت ، فاعل حقيقي خدا را دان ، آنجا كه گفت قل يتوفيكم ملك الموت اين مجاز مي دان ، حقيقتش آن باشد كه الله يتوفي الا نفس حين موتها، راه نمودن محمد(ص ) مجاز مي دان و گمراه كردن ابليس همچنان مجاز مي دان ، يضل من يشاء و يهدي من يشاء حقيقت مي دان ، گيرم كه خلق را اضلال ابليس كند، ابليس را بدين صفت كه آفريد؟ مگر موسي از بهر اين گفت : ان هي الا فتنتك تضل بها من تشاء و تهدي من تشاء (سوره اعراف (7) آيه 451)، دريغا گناه ، خود همه از اوست كسي را چه گناه باشد!؟،،، **