- دل ببردي و بحل كردمت اي جان ليكن
- به از اين دار نگاهش كه مرا مي داري
-
واژه نامه
- دل :
سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
English Translation :
O soul! my heart, thou ravishedest; and thee, I forgave. But
First Mesra Translation:
Guard of it, keep better than this (guard) that of me thou-- keepest.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اي محبوب ، دل مرا بردي ، حلالت كردم امّا; بهتر از آنكه مرا نگاه مي داري آن را نگاه دار - با دل من بهتر از آن رفتار كن كه با خود من رفتار مي كني ،بِحِل كردن : بخشيدن ، حلال كردن ، چنانكه در اين بيت سعدي آمده است :شنيدم كه گفت از دل سنگ ريش خدايا بِحِل كردمش خون خويش**