• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • اگر چه باده فرح بخش و باد گلبيز است
  • به بانگ چنگ مخور مي كه محتسب تيزست
واژه نامه
  • باده : مي ، شراب
  • چنگ : ســـــازي از خانواده آلات موسيقــي رشته اي مطلق ، مـــــي نويسند كه چنگ از كمــــــان شكـارچيــان و رزم آوران به وجود آمده است و بعدها تارهاي بيشتري به آن افزوده شده و كاسه صوتـــي و ستـــــون سيم گير آن شكل هاي مختلفي به خود گرفته اند
  • گلبيز : گل افـشان ، گــلريز
  • محتسب : مأمور اجراي احكام شرع
English Translation :
Though wine(love) is joy exciting! and the breeze (the Murshid) rose--enslaving,
First Mesra Translation:
(Openly) drink not wine (of love) to the sound of the harp (the holy travellerss utterances of love's mysteries). For bold the Muhtasib (the law of Muhazmad)-- is.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اگرچه شراب شادي بخش است و باد گل افشاني مي كند; با صداي چنگ شراب مخور، زيرا محتسب هوشيار است ،بيختن : به معني الك كردن است و چون به هنگام الك كردن چيزي بوي آن در فضا منتشر مي شود، در تصور شاعر بوي گلي كه در فضا پيچيده ، بر اثر اين است كه باد گل الك كرده و برگهاي گل را در هوا پراكنده ساخته ،گلبيز: اسم فاعل از گل بيختن به معني گل افشان و گلريز، و صفت باد آمده است ،محتسب : اسم فاعل از احتساب يعني نهي از امور ممنوع در شرع ، مأموري كه كار او نظارت در اجراي احكام دين بود،امير مبارزالدين را به جهت سخت گيري بسيار در اجراي احكام ديني در حدي كه غالباً محكومين را به دست خود گردن مي زد، سلطان محتسب يا به اختصار محتسب مي گفتند، در حافظ نيز لفظ محتسب گاهي همين كنايه را در بر دارد و گاهي تنها در معني لغوي خويش آمده است ،راجع به اين بيت دكتر غني به نقل از حبيب السير و روضة الصفا مي نويسد مقصود از محتسب همان مبارزالدين محمد است و همو در تاريخ عصر حافظ آورده صاحب مطلع السعدين در ضمن تاريخ فتح شيراز به دست امير مبارزالدين محمد مي گويد: امير مبارزالدين محمد در مملكت فارس رايت استقلال به اوج جلال برافراشت و سادات و علما را معزز و موقر داشت و در امر به معروف و نهي منكر به نوعي سعي نمود كه كسي را يارا نبود كه نام مناهي و ملاهي برد و مولانا شمس الدين محمد حافظ شيرازي در آن زمان مي فرمايد: اگرچه باده ،،، الخ و مردم را به علوم شرعيه ترغيب مي فرمود:علم دين فقه است و تفسير و حديث هر كه خواند غير ازين گردد خبيثو شاه شجاع و ظرفا[ي ] شيراز از امير مبارزالدين محمد را به زبان ظرافت محتسب مي گفتند، شاه شجاع در مبالغه كه جناب مبارزي در باب احتساب مي كند رباعي دارد، ثبت افتاد:درمجلس دهر ساز مستي پست است نه چنگ به قانون و نه دف بر دست استرندان همه ترك مي پرستي كردند جزمحتسب شهركه بي مي مست است ،**