• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • تاب بنفشه مي دهد طره مشكساي تو
  • پرده غنچه مي درد خنده دلگشاي تو
واژه نامه
  • پرده : به رشته هايي كه بر دسته سازها بسته مي شود پرده گويند، از پرده برون شدن يعني بي قرار شدن ، شيدا شدن
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • طره : موي پيشاني
English Translation :
Torment (of envy) to the violet, giveth the musk-exhaling tress-- of thine;
First Mesra Translation:
The fold of the rose-bud, rendeth the heart-alluring laughter-- of thine.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- زلف تو، كه بوي مشك از آن برمي خيزد، بنفشه را عذاب مي دهد; خنده تو كه دل را باز مي كند پرده غنچه را مي درد،تاب : پيچ و تاب يا رنج و عذاب ; اين دو حالت جسمي و روحي غالباً با هم ملازمه دارند و بيت به اين هر دو معني نظر دارد،تاب بنفشه مي دهد: يعني بنفشه را رنج مي دهد، بنفشه از حسد و رشك در برابر زلف مشكبوي تو در رنج است و از درد پيچ و تاب مي خورد، زيرا زلف تو را از خود مجعدتر و معطرتر يافته است ، به اين معني هم ايهام دارد كه زلف تو پيچ و تاب بنفشه را نشان مي دهد،مشك سا: مشك ساينده يا مانند مشك سياه و خوشبو،پرده دريدن : يا پرده دري مجازاً به معناي رسوا و بي آبرو كردن است ; و با اين معني ، پرده غنچه مي درد يعني غنچه را شرمنده و رسوا مي كند: خنده تو چنان دلگشاست كه غنچه در برابر آن شرمنده و خجل مي شود و در برابر مردم بي آبرو مي گردد، سلمان ساوجي گويد:بدرد پرده گل چون تو به گلزار آئي برود سروز جا چون تو به رفتارآئياما پرده دريدن اشاره اي هم به معني ملموس و واقعي اين مفهوم دارد و آن اينكه لبت غنچه است و به هنگام خنده ، پرده اين غنچه دريده مي شود - غنچه دهنت باز مي شود و به گل مبدل مي گردد،پس خلاصه معني بيت اينكه بنفشه از حسد در برابر زلف زيباي تو در رنج است و پيچ و تاب مي خورد و غنچه در برابر خنده دلگشاي تو شرمنده و رسوا مي گردد، زيرا زيبائيش ديگر جلوه اي ندارد، **