• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • طمع به قند وصال حدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد'>تو حد ما نبود
  • حوالتم به لب لعل همچو شكر كن
واژه نامه
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • حد : نهايت ، كمال واوج
English Translation :
Not our limit, is desire for the cash of union with thee;
First Mesra Translation:
With that ruby (lip), like sugar, me (a kiss)-- give.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- ط مع به شيريني وصال تو در حدّ توانائي ما نيست ; مرا به لب سرخ فام شيرين خود حواله كن - به بوسه اي قناعت مي كنم ، **