- به مي پرستي از آن نقش خود زدم بر آب
- كه تا خراب كنم نقش خود پرستيدن
-
واژه نامه
- خراب :
فاسد، گناهكار، مست و لايعقل
- نقش :
تصوير، اثـــر، آلت بادي كوچكي بوده كه صداي پـــرنده را تـــــقـليد مي كرده ، مثــل تيــپـچه در شـــكار بـــلدرچــــــين
- نقش :
تصوير، اثـــر، آلت بادي كوچكي بوده كه صداي پـــرنده را تـــــقـليد مي كرده ، مثــل تيــپـچه در شـــكار بـــلدرچــــــين
English Translation :
For wine-worshipping, the picture of self (self-worshipping and self-seeing), on the water I dashed, for the reason,
First Mesra Translation:
That I might destroy the picture of self-- worshipping.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- از آن جهت با مي پرستي نقش خود را بر آب زدم ; كه اثر خودپرستي را از ميان ببرم ،نقش بر آب زدن مجازاً در پي كار محال رفتن و خيالات باطل داشتن است ، امّا اين جا معناي حقيقي را از آن اراده كرده است ، يعني ، نقش وجود خود را در آب افكندم تا پاك شسته شود، و مآلاً اين معني به دست مي آيد كه با گناه ميخوارگي نقش شخصيت خود را شستم و از ميان بردم ،مي گويد بدين جهت شهرت به مي پرستي را وسيله از ميان رفتن نام نيك خود قرار دادم كه ديگر نتوانم به دنبال زهد و تقوي كه ملازم خودپرستي است بروم و به آن تظاهر كنم ، چنين است كه مي پرستي آثار و عوارض خودپرستي را از وجود من زايل كرده است ، و اين نمودار ذوق ملامتي شاعر است كه از شهرت و نام نيك و قبول و تحسين خلق بيزاري مي جويد،**