- همچو گرد اين تن خاكي نتواند برخاست
- از سر كوي تو زان رو كه عظيم تواضع'>افتاده است
-
واژه نامه
- افتاده :
فروتـــن ، مـــتواضع
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
English Translation :
Like the dust, this dusty body cannot rise
First Mesra Translation:
From the head of thy street since it severely (fatally)-- fell.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- تن خاكي من نمي تواند مثل گرد از سر كوي تو به هوا برود، زيرا به سختي افتاده است ،مي گويد گرد و غبار سبكند و در برابر وزش باد به هوا مي روند ولي تن من سنگين است و سخت به خاك در خانه تو پيوسته و نمي تواند از جاي خود برخيزد، تن من گرد و غبار نيست كه با باد به هر سو برود،عظيم افتادست را مي توان بسيار افتاده و ناتوان است نيز معني كرد،**