• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت
  • رخت بربندم و تا ملك سليمان بروم
واژه نامه
  • سليمان : نماد شاهي با حشمــــت و جلال و خوشگذران
English Translation :
From dread of the prison of Sikandar (this fleeting world), my heart took (contraction):
First Mesra Translation:
I bind up my chattels; and to the Land of Sulaiman (the lasting world)-- I go.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- از ترس و وحشت زندان اسكندر دلتنگ شده ام ; اسباب خود را مي بندم و تا سرزمين سليمان مي روم ،زندان سكندر به نوشته علامه قزويني بنابر آنچه در فرهنگها و در تاريخ جديد يزد مسط ور است شهر يزد است ، و اين است آنچه در تاريخ جديد يزد درباره زندان سكندر آمده ، و مورد نظ ر قزويني بوده است : ،،، چون بدين مقام رسيد كه حالا خط ه يزد است فرود آمد،،،ارسط اط اليس گفت اين زميني است ريگ بوم و هواي او خشك و معتدل باشد و در اين زمين رفاقت و موافقت نباشد، مصلحت در آنست كه اينجا حصاري بسازند و بندخانه اين اسيران كنند كه چون در اين خاك اقتضاي موافقت نيست و ريگ بوم است و ريگ با همديگر نياميزد فتنه زاينده نگردد و سكندر به مقتضاي سخن حكيم و صواب ديد رأي او عمارتي ط رح انداخت و حكيمي از يونان به امارت نصب كرد و اكابر عجم را كه در بند بودند فرمود كه جهت محبس ايشان چاهي فرو بردند و در تك چاه گنبدي عالي بساختند و ايشان را در آن چاه محبس كردند،،، مقصود آنكه اول بناي يزد اسكندر ساخت و به جهت زندان بپرداخت ، در جامع مفيدي نيز شرح در باب زندان سكندر آمده است ،پس با توجه به اينكه ملك سليمان هم سرزمين فارس (تخت جمشيد) است خلاصه معني اينكه از شهر يزد دلتنگ شده ام و مي خواهم به فارس بروم ، **