- تا سر زلف تو در دست نسيم تواضع'>تواضع'>افتاده است
- دل سودا زده از غصه دو نيم تواضع'>تواضع'>افتاده است
-
واژه نامه
- افتاده :
فروتـــن ، مـــتواضع
- افتاده :
فروتـــن ، مـــتواضع
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- دل :
سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
- سودا :
معامله ، عشق ، ميل شديد، هوي و هوس
English Translation :
Since thy tress-tip, into the power of the breeze, fell,
First Mesra Translation:
My distraught heart, into two pieces on account of grief-- fell.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- از وقتي كه سر زلف تو بازيچه دست نسيم شده ; دل خيال پرور من از غصه شكسته و دو نيم شده است ،سودا زده : ماليخوليائي ،دونيم افتاده : يعني دو نيم شده ،مي گويد از وقتي كه نسيم با سر زلف تو بازي مي كند دل من كه خيالاتي و حسود است از غم و غصه شكسته و دو نيمه شده است ــ دلش حسادت مي كند كه چرا باد با زلف محبوبش بازي مي كند، **