- برو به كار خود اي واعظ اين چه فرياد است
- مرا فتاد دل از ره تو را چه تواضع'>افتاده است
-
واژه نامه
- افتاده :
فروتـــن ، مـــتواضع
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- دل :
سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
English Translation :
O admonisher! Go about thy own work: What is this tumult (that thou hast raised)?
First Mesra Translation:
From the hand, my heart halt fallen(in love): What hath befallen thee (that thou makest this absurd tumult; and castes the seed of wheat upon the barren soil)?
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اي واعظ به دنبال كار خود برو، چه فريادي به راه انداخته اي ; دل من از راه افتاده ، ترا چه شده است ؟از راه افتادن : راه گم كردن ; و به مجاز منحرف شدن ، گمراه شدن ، چنانكه در اين بيت اسدي :چو دختر شود بد بيفتد ز راه نداند ورا داشت مادر نگاهپس مرا فتاد دل از ره يعني دل من گمراه و پريشان شده ; و تو را چه افتادست يعني براي تو چه پيش آمده است ، **