• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • ور چو پروانه دهد دست فراغ بالي
  • جز بدان عارض شمعي نبود پروازم
واژه نامه
  • عارض : صورت
  • فراغ : آسودگي ، بي اعتـنايي
English Translation :
If like the moth, freedom from care aid me,
First Mesra Translation:
Save to that candle-like (luminous) cheek, no flight is mine.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- و اگر مثل پروانه آسودگي خيالي برايم ميسر شود; غير از آنكه به گرد آن چهره مثل شمع پرواز كنم ، به جاي ديگر پرواز نخواهم كرد،بال : حال ، خاطر، دل ; يا بال پرندگان مثل پروانه ، فراغ بال : آسودگي خيال و خاطر،عارض شمعي : چهره چون شمع ،حالت آرام بال زدن پروانه را فراغت بال و آسودگي پروانه تصور كرده ، آن را با فراغت خاطر خويش مقايسه نموده است ، مي گويد اگر بتوانم مثل پروانه آزاد و آرام بال و پر بزنم ، مثل پروانه فقط گرد شمع رخ تو طواف خواهم كرد، نه جاي ديگر، **