- شعرم به يمن مدح تو صد ملك دل گشاد
- گويي كه تيغ تو است زبان سخنورم
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- دل :
سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
- گشاد :
مصـــدر مرخـــم گشـــادن به معني باز كردن و مجازاً شادي و فرح
English Translation :
In the felicity of praise of thee, my verse subdued a hundred countries of the heart:
First Mesra Translation:
Thou mayst say that my speaking tongue is thy (cleaving) sword.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- شعر من به ميمنت و فرخندگي ستايش تو صد كشور دل را مسخر كرد، پنداري كه زبان سخندان من شمشير كشورگشاي توست ، **