• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • شعرم به يمن مدح تو صد ملك دل گشاد
  • گويي كه تيغ تو است زبان سخنورم
واژه نامه
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • دل : سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
  • گشاد : مصـــدر مرخـــم گشـــادن به معني باز كردن و مجازاً شادي و فرح
English Translation :
In the felicity of praise of thee, my verse subdued a hundred countries of the heart:
First Mesra Translation:
Thou mayst say that my speaking tongue is thy (cleaving) sword.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- شعر من به ميمنت و فرخندگي ستايش تو صد كشور دل را مسخر كرد، پنداري كه زبان سخندان من شمشير كشورگشاي توست ، **