• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • تو خود وصال دگر بودي اي نسيم وصال
  • خطا نگر كه دل اميد در وفاي تو بست
واژه نامه
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • دل : سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
English Translation :
O Breeze of union! thou thyself wast another life (like life without fidelity):
First Mesra Translation:
Behold my (heart's) fault that, hope in fidelity to thee, my heart-- established.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اي نسيم وصال ، تو براي من زندگاني ديگري بودي ; اشتباه را ببين كه دل به وفاداري تو اميد بست ،از نسيم وصال مراد مقدمات و آثار نخستين وصال است مثل نگاه ها، نامه ها، و پيامهاي محبت آميز، پيش از وصال واقعي ، پس مي گويد اين مقدمات نيز زندگي شيرين ديگري بودند اما دوام و ثباتي نداشتند و خطاي من اين بود كه به اين مقدمات دل بسته بودم ، **