• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • هر مرغ فكر كز سر شاخ سخن بجست
  • بازش ز طره تو به مضراب مي زدم
واژه نامه
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • طره : موي پيشاني
English Translation :
Every bird of thought, that, from the tip of joy's branch, flew,-- I dashed.
First Mesra Translation:
Again, to the snare of thy curl, it,-- I dashed.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- هر مرغ فكري كه از سر شاخه سخن پرواز كرد; باز با مضراب طره تو آن مرغ را صيد مي كردم ،مرغ فكر و شاخ سخن : سخن را به شاخه درخت تشبيه كرده و فكر را به مرغي كه بر اين شاخه مي نشيند و از آن برمي خيزد، اين شاخه در عين حال مي تواند قلم باشد كه از شاخه ني ساخته شده است و فكر پيوسته مثل مرغي از نوك آن پرواز مي كند، پس اگر سخن عاري از فكر باشد مثل شاخه ايست كه مرغ فكر از سر آن پريده باشد،مضراب : در اصطلاح موسيقي به معني زخمه است و نيز نوعي آلت صيد مرغ و ماهي بوده است ، كيسه مانندي از تور كه انتهاي آن به تدريج باريك مي گردد و دهانه آن بر حلقه يا چنبره اي از چوب يا آهن مانند غربيل بسته شده است ، كه همين معني اخير در بيت مورد نظر است ،پس زلف معشوق را به مضرابي تشبيه كرده كه با آن پرنده صيد مي كنند، مي گويد در حيني كه به سرودن مشغول بودم گاهي اتفاق مي افتاد كه فكري از خاطرم مي گريخت ، مثل مرغي كه از شاخه درختي پرواز كند از نوك قلم مي پريد، پس به نيروي - تجسم - زلف تو آن فكر را صيد مي كردم ،حاصل معني اينكه در ضمن غزل سرودن زيبائي زلف تو را در نظر مجسم مي ساختم ، و به تأثير اين تصوير خيال ، افكارم را ضبط و تنظيم مي نمودم ، **