- نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
- چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم
-
واژه نامه
- لوح :
صفحه اي كه چيزي بر آن بنويسند
English Translation :
On my heart's tablet is naught save the (straight) alif ( | ) of the friend's stature:
First Mesra Translation:
What may I do? Me, recollection of other letter the teacher (the Murshid) gave not.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- بر صفحه دل من غير از قامت دوست كه مثل الف راست و كشيده است چيزي ديگر نقش نشده است ; چه بكنم ، استادم حرف ديگري به من ياد نداد،لوح : صفـحه اي كـه بر آن مشـق مـي نوشـتند،الف قامت دوست : يعني قامت دوست كه مثل الف كشيده و زيباست ; و الف در اصطلاح عرفاني چنانكه در لغت نامه آمده : كنايه از روح اعظم و مهمتر آدم و جوهر فرد، اشاره به لفظ الّله است ،دل خود را به اين صفحه تشبيه كرده كه غير از قامت زيباي معشوق چيز ديگري بر آن نقش نشده است -سرمشق ديگري ندارد، **