• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • شرمم از خرقه آلوده خود مي آيد
  • كه بر او وصله به صد شعبده پيراسته ام
واژه نامه
  • خرقه : خرقه در لغت به معني پاره و قطعه اي از جامه است ودر اصطلاح صوفيه عبارتست از جامه اي پشمين كه غالباّ از پاره هاي به هم دوخته فراهم آمده است
  • شعبده : تردستي ، حقه بازي
English Translation :
Cometh shame to me, of the wine-stained Khirka,
First Mesra Translation:
Whereon, the patch with a hundred arts of hypocrisy,-- decorated have I.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- از خرقه آلوده به گناه خود شرمسارم ; كه به صد نيرنگ آن را وصله زده ام ،پيراستن : زينت دادن به كاستن ، وصله كردن و دوختن دريدگي ، چنانكه در اين بيت سعدي در معني اخير آمده است :كهن خرقه خويش پيراستن به از جامه عاريت خواستندر بيت مورد بحث نيز همين معني را دارد،مي گويد خرقه خود را كه بسيار فرسوده و پاره بود با صدگونه فريب و نيرنگ وصله زده ام تا مثل خرقه زاهدان فقيرانه به نظر بيايد، ولي شرمم مي آيد از اينكه به گناه و شراب آلوده است ، **