- شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست
- و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست
-
واژه نامه
- دل :
سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
English Translation :
When he arose (to depart), the (light of the) candle of the heart of friends went out (in non-existence):
First Mesra Translation:
When he sate down (entered the hidden), the spectators' clamour (through loss of him, and farness from him) arose.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- وقتي به قصد بيرون رفتن برخاست ،شمع دل دوستان خاموش شد; و هنگامي كه نشست ، از عاشقان نظرباز فرياد شادي برآمد،دمساز: همدم ، مصاحب ، موافق ،نشستن شمع ، خاموش شدن شمع است ، مي گويد وقتي خواست از مجلس برود دل دوستان تيره و اندوهگين شد ــ مثل شمعي كه خاموش كنند، و هنگامي كه از رفتن منصرف شد و نشسـت دوسـتان فـرياد شـادي كشـيدند،**