• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • كام جان تلخ شد از صبر كه كردم بي دوست
  • عشوه اي زآن لب شيرين شكر بار بيار
واژه نامه
  • جان : مايه حيات و زندگي
  • عشوه : فريــب ، ناز و غمزه
English Translation :
Bitter became the soul's desire through the patience that I exercised without the friend:
First Mesra Translation:
The way of that sweet lip (of the friend's) sugar-raining-- bring.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- بر اثر صبر در فراق دوست ذائقه جانم تلخ شد; از لب شيرين يار اشاره دل انگيزي براي من بيار،عشوه : ناز، غمزه ،صبر: بردباري ، شكيبائي ; نام گياهي است كه شيرابه سفت شده آن بسيار تلخ است و نوعي از آن به عنوان صبر زرد معروف است ،صبر در ابيات زيرين از سعدي به معني همين ماده گياهي آمده است :چو بازو قوي كرد و دندان ستبر بَر اَندايَدَش دايه پستان به صبرچنان صبرش از شير خامش كند كه پستان شيرين فرامش كندشعرا تلخي مجازي صبر در فراق معشوق را با تلخي حقيقي اين ماده مقايسه مي كنند،مي گويد بس كه در فراق دوست صبر كردم ، تلخي صبر روحم را متأثر كرد، از آن لب ِ شيرين عشوه اي كن تا تلخي زمان هجر را جبران كند - شيريني عشوه اثر تلخي صبر را زائل كند، **