- مكارم تو به آفاق مي برد شاعر
- از او وظيفه و زاد سفر دريغ مدار
-
واژه نامه
- آفاق :
جمع افــــق ، كرانه و كناره آسمان ، كنايه از جهان و مردم آن
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- مدار :
دور زدن ، گـــردش كردن ، آنـــچه شيـــئي بر آن مي گردد
- وظيفه :
مقــــرري ، مســتــمري
English Translation :
To the (far) horizon, taketh the poet thy deeds noble and generous:
First Mesra Translation:
From him, allowance and provision for the journey-- keep not back.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- بزرگواريهاي تو را شاعر در سراسر جهان نقل مي كند; مستمري و خرج سفر را از او مضايقه مكن ،وظ يفه : آنچه اجراي آن شرعاً يا عرفا در عهده كسي باشد، تكليف ، مدد معاش ، مستمري ،يعني مستمري و خرج سفر شاعر را بپرداز تا بتواند با خيال آسوده شعر بگويد، تو را در اشعار خود مدح كند وضمن مسافرت در شهرهااشعارش را منتشر سازد و مايه شهرت تو گردد، **