- ز شوق روي شوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد'>تو شاها بدين اسير فراق
- همان رسيد كز آتش به برگ كاه رسيد
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
English Translation :
O King! from the desire of thy face, to this captive to separation,
First Mesra Translation:
Hath arrived which, from fire to grass hath arrived.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اي پادشاه ، در اشتياق روي تو بر اين اسير دوري ; همان حالي گذشت ، كه از آتش بر برگ كاه گذشته است ،كاه در برابر آتش به سرعت شعله مي كشد و من در دوري تو همين حالت را داشتم ، يعني حرارت شوق ديدار تو همـانطور كـه آتـش بـرگ كـاه را مـي سوزاند، مرا در فراق سوزاند،**