• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • بيا كه با تو بگويم غم ملالت دل
  • چرا كه بي تو ندارم مجال گفت و شنيد
واژه نامه
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • دل : سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
  • مجال : محل جولان ، امكان حركت
English Translation :
Come; so that, to thee, I may utter the grief and the distress of my heart:
First Mesra Translation:
For, without thee, power of speaking, or of hearing, I have none.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- بشتاب تا اندوه دلتنگي را با تو در ميان نهم ، چه جدا از تو با كسي مرا فرصت و حال سخن گفتن نيست ،**