• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • چندانكه بر كنار چو پرگار مي شدم
  • دوران چو نقطه ره به ميانم نمي دهد
واژه نامه
  • پرگار : وسيله اي براي كشيـــدن دايره كه دو شـــاخه دارد، شاخـــه ثــابت كه نقطه مركـز دايره را رسم مـــي كند و شـــاخه متحرك كه محيط دايـــره را مي سازد
English Translation :
As much as on the border, compass-like, I go,
First Mesra Translation:
The path to the centre, time like a point-- giveth me not.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- هر قدر كه مانند شاخه پرگار از كنار مي گذرم ; روزگار اجازه نمي دهد كه مانند نقطه به داخل دايره بيايم ،از دو شاخه پرگار يكي ثابت است كه نقطه مركز دايره را رسم مي كند و ديگري گردنده ، و پرگار در بيت مراد شاخه گردنده آن است ، مي گويد هر قدر كه مثل شاخه متحرك پرگار از كنار مي گذرم روزگار اجازه نمي دهد كه مثل نقطه به داخل دايره نفوذ كنم ،منظور اينكه گرچه من خود كناره جوئي مي كنم ; ولي انتظار دارم ارزش مرا بشناسند و به مركزي دعوتم كنند، ولي توجه ندارند، **