- از سر مستي دگر با شاهد عهد شباب
- رجعتي مي خواستم ليكن طلاق افتاده بود
-
واژه نامه
- افتاده :
فروتـــن ، مـــتواضع
- شاهد :
در لغت به معني گـــواه ، محبوب ، معشوق است ، لفظ شــاهد به معني زيباروي در مصطلحات صوفيــان از اين عقيده سرچشمه گرفته است كه زيبارويان گواه و دليـــل جمـــال حق تعـــالي فرض شده اند
English Translation :
With the lovely one of lusty youth's time, again, through intoxication,
First Mesra Translation:
I desired restitution of conjugal rights. But divorce (from youth's time)-- had fallen.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- از روي مستي مي خواستم بار ديگر به محبوب زمان جواني رجوع كنم اما ميان ما و اين محبوب طلاق واقع شده بود،رجَـعت : برگشتن مرد به سوي زن مطلقه خود،بيت وصف روزگار پيري است ، مي گويد بر اثر مستي به هوس افتاده بودم كه باز به معشوق ِ عهد جواني رجوع كنم ، اما ممكن نبود، زيرا ميان من و اين معشوق طلاق واقع شده بود ـ اين طلاق ، طلاق قطعي و غيرقابل رجعت بود،مقصود اينكه بازگشت به معشوق عهد جواني محتاج داشتن استعداد و روحيات جواني بود كه ديگر بدست آوردنشان ميسر نبود، **