• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • سر ز حسرت به در ميكده ها بر كردم
  • چون شناساي تو در صومعه يك پير نبود
واژه نامه
  • پير : مرشــد، راهــنما
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
English Translation :
Through astonishment, at the door of the wine-house (the world of love and of divine knowledge) I put out of my head:
First Mesra Translation:
When, in the cloister, a Pir, a recogniser of thee-- was none.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- از حسرت و سرگرداني به در ميكده ها سر زدم ; زيرا در خانقاه پيري نبود كه تو را بشناسد،سر بر كردن : سركشي كردن ، سرزدن ،به خالق مي گويد چون در خانقاه شيخ و پيري نبود كه بتواند مرا به سوي تو راهبري كند حال سرگرداني به من دست داد و از تأمل و تفكر مانع شد، ناگزير به سوي ميكده ها رفتم ، تـا از حـال سـكر و بيـخودي مـدد بخـواهـم ،**