- من ديوانه چو زلف تو رها مي كردم
- هيچ لايق ترم از حلقه زنجير نبود
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- حلقه :
دايـــره ، انجمـــن و مجلس ، مجلـس دوستـــانه كه گرد يكديگر بنشــينند
English Translation :
(O true beloved!), when I, distraught, released thy tress,
First Mesra Translation:
For me (distraught), more fit than the chain-fetter, aught-- was not.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- وقتي من ديوانه زلف تو را رها مي كردم ; هيچ چيز از اين شايسته تر نبود كه زنجيرم كنند،يعني كسي كه بخواهد خود را از زنجير زلف تو خلاص كند قطعاً بي عقل و ديوانه است ، زيرا ارزش آن را نمي داند و ديوانه را هم بايد زنجير كرد،زنجير لطيف زلف محبوب را با آن زنجير فلزي كه ديوانه را مقيد مي سازند مقايسه كرده ، مي گويد كسيكه آن زنجير لطيف را رها كند مستحق اين زنجير خشن است ، **