• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • دل چو پرگار به هر سو دوراني مي كرد
  • واندر آن دايره سرگشته پابرجا بود
واژه نامه
  • پرگار : وسيله اي براي كشيـــدن دايره كه دو شـــاخه دارد، شاخـــه ثــابت كه نقطه مركـز دايره را رسم مـــي كند و شـــاخه متحرك كه محيط دايـــره را مي سازد
  • دل : سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
  • سرگشته : سرگردان ، حيران ، آواره
English Translation :
In every direction (in the tavern), like the compass, my heart made a great revolution;
First Mesra Translation:
And, standing in that circle, bewildered-- was.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- دل مانند پرگار به هر طرف مي گرديد; و در حالي كه در يك سو پاي بند بود و سوي ديگر سرگردان بود،سرگشته پابرجا: را به معني آورده يكي آنكه در سرگرداني خود ثابت و استوار بود و ديگر آنكه هم سرگردان بود و هم ثابت و استوار كه در اين معني اخير دل را به پرگاري تشبيه كرده كه يك شاخه آن ثابت و شاخه ديگري متحرك است : شاخه متحرك سرگشته و شاخه ثابت پا برجاست ،حاصل معني اينكه در عين اينكه دل عارف براي رسيدن به محبوب به نقطه مركز دايره متوجه بود با شاخه ديگر خود از تشتت و سرگرداني در دايره خلقت در امان نبود،و اگر سرگشته پا بر جا را به معني سرگشته ثابت و دائمي بگيريم ، معني اينكه دل مثل شاخه متحرك پرگار دائماً سرگردان بود، **