- كشته غمزه تو شد حافظ ناشنيده پند
- تيغ سزاست هر كه را درد سخن نمي كند
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- غمزه :
اشاره با چـشم و ابرو
English Translation :
Not listening to counsel (heard given to thee), Hafiz was slain by glance:
First Mesra Translation:
Fit is the sword (of destruction) for him , who the comprehension of speech(of counsel)-- maketh not.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- حافظ كه پند و اندرز نشنيد، بر اثر عشوه چشم تو كشته شد; هر كسي كه پند و اندرز در او اثر نكند سزاي او كشته شدن است ،درد سخن نمي كند: سخن در او اثر نمي كند، درد اين كار را ندارد، **