- دي گله اي ز طره اش كردم و از سر فسوس
- گفت كه اين سياه كج گوش به من نمي كند
-
واژه نامه
- فسوس :
افـسوس ، اسـتهزاء، مسخره كردن
English Translation :
(To the beloved) I complained last night (of the tyranny) of his tress. By way of regret:
First Mesra Translation:
He spake saying:-- " To me, the ear (of attention), this black curly (tress)-- maketh not."
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- ديروز از زلف او گله اي كردم و با شوخي و ريشخند; گفت كه اين سياه كج به حرف من گوش نمي كند،سيـــاه ِ كج : صفت زلف است و معادل طره در مصراع اول آمده است ، اما در آن نوعي طنز و تحقير نهفته است ; بدين معني كه سياه به معني غلام سياه ، و كج نمودار حالت شكل و اندام او نيز هست ،مي گويد از معشوق گله كردم كه زلفت در برابر ما سركشي مي كند، گفت اين زلف من مثل غلام سياهي حقير و كج قامت است ، و با وجود اين به سخن من كه صاحب او هستم گوش نمي كند، با همه حقارت ، خودسر و نافرمان است ، **