• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • ساقي به جام عدل بده باده تا گدا
  • غيرت نياورد كه جهان پر بلا كند
واژه نامه
  • باده : مي ، شراب
  • ساقي : در لغت كسي است كه آب يا باده دهد و در اصطلاح تصوف كـــنايه است از حق تعالي كه باده عشـــق و محبت خود به عاشقان خود دهد و ايشان را محو و فاني گرداند
  • عدل : برابر، تمام
  • غيرت : رشك
  • گدا : فـــقير، سائل كه پـــيوسته در طلب و جستجوي حـقـيـقـت است
English Translation :
Saki! give wine in the cup of justice, so that the beggar
First Mesra Translation:
Gather not jealousy (such) that, the world full of calamity, he-- maketh.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- ساقي با جام برابر شراب بده ، تا گدا بر اثر تحريك حسادت ، فتنه و آشوب در جهان به پا نكند،عــدل : برابر، تمام ، عدل صفتي است كه اقتضاي آن اجراء حكم است بدون ميل و افراط و تفريط و دادن حق به ذيحق ; جام عدل : جام برابر، يعني در تقسيم شراب رعايت حق و برابري كردن ، ظاهراً جام عدل اصطلاح خاصي نيز هست ، در واژه نامه غزلهاي حافظ آمده است : نام فارسي اين جام مي دُزد است ، جام عدل ضد جام جور است زيرا اگر در جام عدل قطره اي بيش از مقدار معلوم ريخته شود، تمام مايع درون اين ظـرف بيـرون مـي ريزد (تـرجمه مفـاتيح الـعلوم خوارزمي ، ص 932)، و به هرحال ، مفهوم جام عدل همان است كه گفته شد،گــدا: فقير، سائل كه پيوسته در طلب و جست وجوي حقيقت است ، و در بيت خود شاعر است ، چنانكه جاي ديگر گويد:گداي ميكده ام ليك وقت مستي بين كه ناز بر فلك و حكم بر ستاره كنمو اين گدا يا روشنفكر محروم ، كه خود شاعر است به لحني تهديدآميز دستگاه حاكمه را از بي عدالتي بر حذر مي دارد،غيــرت : رشك ; غيرت آوردن : رشك بردن ،آنچه مسلم است هيچ گدايي به خاطر نرسيدن شراب طغيان نمي كند، عليهذا شكي نمي ماند كه چنانكه گفته شد، بيت نوعي كنايه در بردارد، پس در اين زمينه است كه بايد معني طرح شود: ساقي بخش كننده شراب است و به اين اعتبار كنايه از بخشش كننده نعمات ; در درجه اول مي تواند اشاره به خالق جهان و در درجه دوم به حاكم و سلطان باشد، اگر كنايه را متوجه خالق بگيريم نوعي نقد فلسفي به دست مي آيد، به خداوند مي گويد تو كه سرنوشت آدميان را به يد قدرت داري ، در تقسيم نعمات جهان ميان بندگان عدل و انصاف را رعايت كن تا خلق محروم نسبت به تو كفر و عصيان نورزند، و اگر كنايه را متوجه حاكم وقت بگيريم نوعي نقد اجتماعي به دست مي آيد، به حاكم مي گويد در تقسيم مقامات دنيوي و نعمات الهي عدل و انصاف را رعايت كن تا روشنفكران محروم عليه نظامات اجتماعي طغيان نورزند، اشاره اي نيز به طغيانهاي دراويش مثل سربداران و مرعشيان در بردارد، **