- آشنايي نه غريب است كه دلسوز من است
- چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت
-
واژه نامه
- دل :
سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
- غريب :
بي همتا، قـابـل تحسـين ، بـيگانه
English Translation :
Strange it is not that the friends are heart-consuming (for me):
First Mesra Translation:
When out of myself (distraught), I went, (even) the stranger's heart-- consumed.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اگر آشنائي براي من دلسوزي كند تعجب آور نيست ; وقتي من از خود بي خود شدم دل بيگانه بر من سوخت ،دل بيگانه : دل مردم بيگانه ، نيز دلي كه از عشق بيگانه است ، **