- تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مكن
- كه دوست خود روش بنده پروري داند
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
English Translation :
Like the beggars, do not thou service for wages:
First Mesra Translation:
For the way of slave-cherishing, the friend himself-- knoweth.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- تو مثل گدايان به قيد مزد خدمت مكن ; زيرا دوست خودش مي داند چگونه چاكران و ارادتمندان را مورد لطف قرار دهد،بندگي ، مقصود عبادت است و منظور اينكه بر مبناي عشق و محبت عبادت كن نه تنها به وعده بهشت ،در كلمات باباطاهر آمده است هر كس خدا را به وسيله عطاهاي او بشناسد معرفت او به سبب نعمتهاي اوست ، و هر كس توجه به عطايا نداشته و معرفت به خودِ معطي پيدا كند، معطي و عطايا هر دو نصيب او مي شود، **