- در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد
- حالتي رفت كه محراب به فرياد آمد
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- محراب :
جايــــي در مسجد كه امام در آنجا نماز مي گزارد، قــبله
English Translation :
When, in prayer, to me recollection of the curve of thy eye-brow-- came.
First Mesra Translation:
(Over me such) a state passed that, into lament, the prayer-arch-- came.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- در نمازم خم ابروي تو مرا به ياد آمد; حالتي بر من گذشت كه محراب فرياد برآورد،بيان فكر و احساس شاعر است ، هنگامي كه در برابر محراب به نماز ايستاده ، ميان افكار اهل شريعت و اهل طريقت مقايسه مي كند; محراب نمودار شريعت و ابروي يار نماد طريقت است ، مي گويد هنگام نماز از ديدن منحني هاي زيباي محراب مسجد به ياد منحني ابروي يار افتادم ، و از مشابهت بسيار اين دو محراب ، چنان حال شوريدگي به من دست داد كه محراب نماز شگفت زده شد و از تعجب فرياد برآورد، ظاهراً شگفتي محراب از اين بود كه چگونه كسي در حال نماز به ياد ابروي يار مي افتد، **