- گداخت جان كه شود كار دل تمام و نشد
- بسوختيم در اين آرزوي خام و نشد
-
واژه نامه
- دل :
سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
English Translation :
(In the wish), that my heart's work should be ended, my soul melted; and it became not (acquired):
First Mesra Translation:
In this immature wish, I consumed; and it (the wish) became not (acquired).
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- جان از آتش اشتياق گداخته شد تا دل را به مراد برساند و مراد حاصل نشد; در اين آرزوي نسنجيده رنج بسيار برديم و به مطلوب نرسيديم ،گداختن : آب شدن فلز، ذوب شدن ، كاستن ، لاغر كردن ،تمام شدن كار دل : سرانجام يافتن دل ، به مراد رسيدن دل ،يعني براي اينكه دل به مراد برسد جان ما از رنج گداخته شد، مثل فلزي ذوب شد، و دل به مراد نرسيد; اين آروزي حساب نشده اي بود و بدين جهت با اينكه سوختيم وصول به آن ميسر نگرديد، **