- گفت حافظ آشنايان در مقام حيرتند
- دور نبود گر نشيند خسته و مسكين غريب
-
واژه نامه
- خسته :
آزرده ، دردمند وفرسوده ، مجروح
- دور :
حركت دوراني ، گردش كواكب
- غريب :
بي همتا، قـابـل تحسـين ، بـيگانه
English Translation :
He said:-"Hafiz! (at my beauty), friends are in the stage of astonishment:
First Mesra Translation:
"Far (from wonder) it is not, if shattered and wretched sitteth the-- stranger."
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- گفت حافظ ، آنها كه با ما آشنا هستند دچار حيرت و سرگرداني اند; عجيب نيست اگر غريبي ' مثل تو' رنجور و خسته باشد،حيرت : در لغت به معني سرگرداني و سرگشتگي و خيرگي است و اصطلاح عرفاني آن در كلمات باباطاهر چنين تعريف شده است : ماداميكه سالك بدرياي علم كلي (به سبب فاني ساختن علم جزيي خود) متصل نشده ، چه بسا مي پندارد كه علم و معرفتي دارد، ولي هنگاميكه به درياي ژرف علم كلي وارد گشت ، علم جزيي او خود به خود و طبيعتاً از بين مي رود و حالت حيرت به او دست مي دهد،مي گويد محبوب گفت آشنايان نمي توانند راه به جايي برند و براي يافتن من دچار حيرت و سرگرداني شده اند، اگر تو كه غريب و بيگانه اي براي يافتن من خسته و ناتوان شده باشي عجيب نيست ، **