- گفتمش مگذر زماني گفت معذورم بدار
- خانه پروردي چه تاب آرد غم چندين غريب
-
واژه نامه
- غريب :
بي همتا، قـابـل تحسـين ، بـيگانه
English Translation :
To Him, I said:-- "Pass awhile with me." He replied:--" Hold me excused."
First Mesra Translation:
A home (delicately) nurtured one,-- what care beareth he for such griefs of the poor-- stranger?
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- به او گفتم لحظه اي از حركت بايست ، گفت معذورم ; زيرا آنكه در خانه خود بزرگ شده تحمل غم اين عده غريب را ندارد،مي گويد به او گفتم لحظه اي نزد من توقف كن ، گفت معذورم چون من در خانه خود پرورش يافته ام و غم غربت نچشيده ام ، از اين رو تحمل غم غريباني مانند تو را ندارم ، **
