• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • كلك زبان بريده حافظ در انجمن
  • با كس نگفت راز تو تا ترك سر نكرد
واژه نامه
  • ترك : به معني مردم اهل تركستان است ، و در زبان فارسي كنايه از خوبرو است
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • كلك : ( به كسر ك ) نـِــي ، قـلم نِـــي
English Translation :
In the assembly, the split tongue of Hafiz's reed
First Mesra Translation:
Uttered thy mystery to none, so long as abandoning of his head (life), he,-- made not.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- قلم زبان بريده حافظ در ميان جمع ; تا از سر خود نگذشت نتوانست راز تو را با كسي بگويد،نوك قلم را زبان قلم تصور كرده و چون سر قلم را مي تراشند، كلك زبان بريده گفته ، ضمناً كنايه از اينكه قلم حافظ براي بيان افكار او آزاد نيست ; اختناق اجتماعي زبان او را بريده است ،مي گويد قلم زبان بريده حافظ تا از جان خود نگذشت نتوانست راز تو را در مجلس بيان كند،ترك سر كردن در مورد قلم يعني سر آن را براي نوشتن تراشيدن ، كه تا قلم را قط نزنند نمي تواند بنويسد و راز معشوق را بگويد، اما چون مراد از كلك حافظ ، صاحب كلك يعني خود شاعر است ، ترك سر كردن كلك چنين معني مي دهد كه ، تا شاعر در برابر مخاطرات اجتماعي از سر و جان خود نگذشت ، نتوانست اسرار معشوق را فاش سازد، **