• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • بازي چرخ بشكندش بيضه در كلاه
  • زيرا كه عرض شعبده با اهل راز كرد
واژه نامه
  • شعبده : تردستي ، حقه بازي
  • عرض : (به كسر ع ) آبرو، حيـثيـت
English Translation :
The sport of the sphere Shattereth the egg in his cap (and dishonoureth him):
First Mesra Translation:
Because, with (against) one of mystery, the presentments of sorcery, he-- made.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- بازي روزگار او را رسوا خواهد كرد; زيرا در برابر مردمي كه خود به رموز كار واقفند آغاز شعبده بازي كرد،بيضه در كلاه شكستن كنايه از مفتضح كردن و رسوا كردن است ، دكتر غني مي نويسد: گويند كسي تخم مرغي دزديد و در كلاهش قايم كرد، صاحب تخم مرغ وقتي پرسيد او انكار كرد، صاحب تخم مرغ با دست زد روي كلاهش و تخم مرغ شكست ، كمال الدين اسمعيل اصفهاني گفته :صبا به شعبده اش بيضه در كلاه شكست كه باسپيده وزرده است بيضه سان نرگسشعبده : تردستي ، حقه بازي ،شعبده بازان براي كارهاي تردستي خود شگردهاي خاصي دارند، كه اگر كسي بر آنها واقف باشد، مي تواند مچشان را بگيرد، مي گويد صوفي در برابر اهل راز بساط شعبده بازي گسترده ، و اهل راز را كه به اين گونه مباحث وقوف دارنـد فـريبشـان را نمـي خـورند و اسرار حُقه بازيشان را فاش مي كنند، **