همه هستیم و مدیون چشماتم می دونی |
|
از همان روز ازل مست نگاتم می دونی | |
کار چشماش دلبریه | |
قد و بالای قشنگش عجب محشریه | |
سیاهه چشات جزیره دله | |
هر کس از نسل توئه چه خوشگله | |
از نگاه تو محبت می باره | |
مردی از مردونگیت کم میاره | |
با این که من خوب می دونم آدمی بی اصل و نسبم | |
بده اجازه ای خدا عشقمو نقاشی کنم | |
خوب می شه قلب عاشقم یه طرح خوشگل می زنم | |
نقش یه مرد پهلوون طرح شمایل می زنم | |
به روی صفحه می کشم پیشانی بلند مشو | |
ابروهای کمونی شو صورت آسمونی شو | |
تا که به چشماش می رسم کشیدنش چه مشکله | |
آخر چشای یار من سیاهه خیلی خوشگله |
بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است |
|
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است | |
نه ظلم کن به کسی نه به زیر ظلم رو | |
که این مرام حسین است و منطق دین است |
اندر آنجا که باطل امیر است |
|
اندر آنجا که حق سر بزیر است | |
اندر آنجا که دین و مروت | |
پایمال و زبون و اسیر است | |
راستی زندگی ناگوار است | |
مرگ بالاترین افتخار است | |
اندر آنجا که از فرط بیداد | |
نیست مظلوم را تاب فریاد | |
اندر آنجا که ظالم به مستی | |
بر سر خلق می تازد آزاد | |
مهر بر لب نهادن گناه است | |
خامشی بدترین اشتباه است | |
این اساس مرام حسین است | |
روح و رمز قیام حسین است | |
یا که آزادگی یا شهادت | |
حاصلی از پیام حسین است | |
شیعه او هم اینسان غیور است | |
تا ابد از زبونی به دور است | |
شیعه و تن به بیداد دادن؟ | |
شیعه و مهر برلب نهادن؟ | |
شیعه و خفتن و آرمیدن؟ | |
شیعه و در مذلت فتادن؟ | |
شیوه شیعه هرگز نه اینست | |
شیعه نبود هر آن کس چنین است | |
زان شهید سر از دست داده | |
زان فداکار در خوان فتاده | |
جاودان آید این بانگ پرشور | |
لا اری الموت الا سعاده | |
آری آزاد مردان بکوشند | |
بر ستمگر چو طوفان خروشند | |
شور عالم ز نام حسین است | |
مستی جان ز جام حسین است | |
هر کجا نهضتی حق پسند است | |
ریشه اش از قیام حسین است | |
او به خون این سخن کرد ترسیم | |
پیش ظالم نگردید تسلیم |
مخالفان و دشمنان در اهداف و انگیزه های قیام امام حسین(ع) تحریف کردند، اما دوستان بیشتر در شکل قضایا دست بردند. |
فدائیان صفویه در روز عاشورا شمشیر به دست بیرون آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام حسین(ع) داشته باشند. آنان می گفتند در چنین روزی که اصحاب امام حسین(ع)، و خود امام، و بنی هاشم تیر می خورند پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد میکنیم؛ یعنی نشان میدهیم که ما در راه امام حسین(ع) فدوی هستیم؛ و حاضریم سرمان بریده شود و این شروع قمه زنی شد. |
ریشه این غلوها علاوه بر آن مسامحه ای که مستمعین دارند این است که جماعت مداح ها متولی ندارند؛ تحت پوشش و نظارت نیستند. سازمان تبلیغات اسلامی، طلاب عزیز را به عنوان واعظ اعزام میکند ولی مداح را چه کسی اعزام می کند؟ تا زمانی که مداحان تحت پوشش در نیایند و آموزش نبینند، تا به آنان هشدار داده نشود، و آنها را به مطالعه وادار نکنند، وضع به همین منوال خواهد بود. |
نباید در مجالس عزاداری گفته شود که در طول سال هر گناهی که می خواهید انجام دهید اما در ایام محرم که عزاداری می کنید گناهان شسته می شود! |
منبرها برپا شدهاند تا وسیلهای باشند برای برپایی دین خدا در دلها. در همه ادوار و اعصار کسانی از بندگان خدا هستند که در فهم معارف ربانی و تفقه در دین خدا کوشاترند و در جستجوی نازک اندیشیها و اشارتهای بصیرت بخش امامان معصوم(ع)، استوارتر و خستگی ناپذیر. هم آنانند که واسطه انتقال این معارف به خلق خدا هستند تا مردم را به بصیرت و معرفت که مقدمه عبودیت است، هدایت کنند. هدف نهایی «مکتب» جز «عبودیت» نیست و معرفت، سوار بر مرکب «عواطف» ره به سوی «عبودیت» می سپارد. کار مداحان، جلب این عواطف به سوی حقیقت مکتب و تزریق این «چاشنی» در جان طالبان معارف شیعه است. |
فرض کنید راجع به حضرت اباالفضل(س) صحبت می شود، بنا کنند از چشم و ابروی آن بزرگوار تعریف کردن؛ مثلاً قربون چشمت بشم! مگر چشم قشنگ در دنیا کم است؟ مگر ارزش اباالفضل(ع) به چشمهای قشنگش بوده؟ اصلاً شما مگر اباالفضل(س) را دیدهاید و میدانید چشمش چگونه بوده!؟ اینها سطح معارف دینی ما را پایین می آورد. معارف شیعه در اوج اعتلاست... ارزش اباالفضل العباس(س) به جهاد و فداکاری و اخلاص و معرفت اوست. به صبر و استقامت اوست... ارزش اباالفضل و حبیب بن مظاهر در اینهاست، نه در قد رشیدش یا بازوی پیچیدهاش. قد رشید که خیلی در دنیا هست. اینها که در معیار معنوی ارزش نیست... این که ما همهاش بیائیم روی ابروی کمانی و بینی قلمی و چشم خمار این بزرگواران تکیه کنیم، این که مدح نشد. در مواردی ضرر هم دارد. در فضاهایی این کار خوب نیست». (رهبرمعظم انقلاب- همان). |
"کسی که با مسائل شوروی سابق و این بخشی که شیعه نشین است (جمهوری آذربایجان) آشنا بود، میگفت: وقتی کمونیستها بر منطقه آذربایجان شوروی مسلط شدند همه آثار اسلامی را از آن جا محو کردند و هیچ نشانهای از اسلام و دین و تشیع باقی نگذاشتند. فقط یک چیز را اجازه دادند و آن «قمه زدن» بود! دستورالعمل رؤسای کمونیستی به زیردستان خودشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نماز جماعت برگزار کنند، قرآن بخوانند، عزاداری کنند، هیچ کار دینی نباید بکنند. اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون خود قمه زدن، برای آنها یک وسیله تبلیغ بر ضد دین و بر ضد تشیع بود. گاهی دشمن از بعضی چیزها این گونه علیه دین استفاده میکند. هر جا خرافات به میان بیاید، دین خالص بدنام خواهد شد».(رهبر معظم انقلاب، در دیدار عمومی مردم مشهد- 1/1/76) |