هر زمان که از جور روزگار و رسوایی میان مردمان در گوشه ی تنهایی , بر بینوایی خود اشک می ریزم, و گوش ناشنوای آسمان را , با فریادهای بی حاصل خویش می آزارم, و بر خود می نگرم و بر بخت بد خویش نفرین می فرستم , و آرزو می کنم که ای کاش , چون آن دیگری بودم, که دلش از من امیدوارتر و قامتش موزون تر و دوستانش بیشتر است و ای کاش هنر این یک و شکوه و شوکت آن دیگری , از آن من بود , و در این اوصاف چنان خود را محروم می بینم که حتی از آن چه بیشترین نصیب را برده ام کمترین خرسندی , احساس نمی کنم. اما در همین حال که خود را , چنین خوار و حقیر می بینم از بخت نیک , حالی به یاد تو می افتم , و آن گاه روح من هم چون چکاوک سحرخیز بامدادان از خاک تیره اوج گرفته و بر دروازه ی بهشت سرود می خواند و با یاد عشق تو چنان دولتی به من دست می دهد که شان سلطانی به چشمم خوار می آید و از سودای مقام خود , با پادشاهان , عار دارم.
ویلیام شکسپیر
خدایا!
نمی تونم احساسمو تبدیل به کلام کنم تا بمونه ولی تو می دونی که چقدر دوستت دارم
خدای مهربونم گاهی چقدر واضح حست می کنم
خدایا منو ببخش.
با تو گر خواهی سخن گوید خدا، قرآن بخوان
تا شود روح تو با حق آشنا، قرآن بخوان
ای بشر! یاد خدا آرامش دل می دهد
دردمندان را بود قرآن دوا، قرآن بخوان
اگر تنها ترین تنهایان شوم، باز تو هستی
تو که از پدر و مادر بر من مهربان تری
ای عزیز ماندنی! ای نایاب سخت یاب!
تو یگانه شاهد شریفی بر لحظه لحظه های رنج من
ای خوب خواستنی!
اکنون دستان دردمند و نیازمند خویش را بر آستان نیلوفریت می گشایم و از تو برای همسایه مان که نان ما را ربود، نان
برای یارانی که دل ما را شکستند، مهربانی
برای عزیزانی که روح ما را آزردند، بخشش
و برای خویشتن خویش، آگاهی
عشق
عشق
و عشق
می طلبم.
بار خدایا به تو پناه می بریم از وسوسه های شیطان رجیم و کیدها و فریب های او و به تو پناه می بریم از دل بستن به تمناها و دام های او.
خدایا، حقیقت هر باطل که شیطان در چشم ما می اراید به ما بشناسان و به ما بیاموز که چگونه فریبش دهیم.
خدایا، در هر کار که شیطان گره افکند، گره گشایی کن و هر در را که ببندد، تو باز کن.
بار خدایا، لشکرش بشکن، کیدش باطل نمای، پناهگاهش ویران ساز.
ای خداوند، انچه را به دعا خواسته ایم، روا ساز و ما را به درجات صالحان و مراتب مومنان فرا بر.
"امین رب العالمین"
بخشی از دعای 17 صحیفه
یار امد و گفت خسته می دار دلت * دائم به امید بسته می دار دلت/ ما را شکستگان نظرها باشد * ما را خواهی شکسته می دار دلت
گر در یمنی چو با منی پیش منی * گر پیش منی چو بی منی در یمنی/ من با تو چنانم ای نگار یمنی * خود در غلطم که من توام یا تو منی
دنیا طلبا تو در جهان رنجوری * عقبی طلبا تو از حقیقت دوری/ مولا طلبا که داغ مویی داری * اندر دو جهان مظفرو منصوری
دانی که تو را عشق چه می فرماید * گر نفس وهوی را یکشی می شاید/در بند هوای نفس اماره مباش * تا بر تو در صفای دین بگشاید
با فاقه و فقر همنشینم کردی * بی خویش و تبار و بی قرینم کردی/ این مرتبه مقربان درگه توست * ایا به چه خدمت این چنینم کردی
روانش شاد
ممنونم از نظرتون، بهتر شد دوست عزیز؟