دوشنبه 18 تير 1403 - 29 ذيحجه 1445 - 8 ژولاي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
bahaar88
آخرین مطلب
تعداد مطالب : 38736
تعداد نظرات : 5244
زمان آخرین مطلب : 3364روز قبل
ازدواج و همسرداری
محافظت ازعشق پس از ازدواج
محافظت ازعشق پس از ازدواج
براستی پس از ازدواج چه اتفاقی می افتد؟ چرا برخی زوجین از بودن در کنار هم احساس شادمانی دارند، اما برخی دیگر با وجود همسر، آنچنان احساس انزوا و تنهایی می کنند که انگار اصلا ازدواجی صورت نگرفته و شخص دیگری در کنار آنان زندگی نمی کند.
چرا بعضی افراد تازه ازدواج کرده با وجود اختلافات زیاد نهایتا به تفاهم می رسند، اما زوج هایی که روزی عاشق یکدیگر بودند و دوری از همدیگر را حتی برای یک لحظه طاقت نمی آوردند تا این حد از یکدیگر منزجر و متنفر می شوند.
واقعیت این است که هر ازدواجی با شرایط پرتنشی مواجه و همین شرایط موجب می شود جوهره زوجین محک بخورد. سازگاری با دیگری، شروع شغل جدید، تولد اولین فرزند، ارتباط با افراد جدید و بیماری یکی از زوجین نمونه هایی از این شرایط و موقعیت های تنش زاست. نکته مهمی که در شروع ازدواج بیش از همه اهمیت دارد این است که تفاوت ها را بپذیریم و اصول ارتباطی موثر را رعایت کنیم. به دلایل زیستی و فرهنگی ما هرگز نباید انتظار داشته باشیم جنس مخالف ما را کاملا درک کند. با قدردانی و احترام به نبود شباهت های اساسی است که دوجنس مخالف می توانند همزیستی و وحدت هماهنگ و زندگی مشترک پایداری داشته باشند.
چند قانون واقعی برای رابطه صحیح
درباره احساسات و عواطف واقعی تان با همسرتان صادق باشید: زمانی که درباره احساسات و عواطف درونی خود صداقت نداشته باشیم، روابط ما دستخوش ناملایمات روحی و اخلاقی می شود. فیلم بازی کردن، تظاهرکردن، پنهانکاری ها و حتی دروغ گفتن ها نشانه های عدم صداقت در یک زندگی زناشویی است.
همسرتان را دوستدار تفکر و ذهنیت خود کنید: جذاب ترین بخش از وجود زنان و مردان را فکر و ذهنیت آنها تشکیل می دهد. پس سعی کنید همسرتان را عاشق تفکر و ذهنیت خود کنید و هر گز از ظاهر و اندام خود برای شیفته کردن وی استفاده نکنید؛ چراکه این امر، واهی و زودگذر است و با گذشت زمان و پیر شدن از جذابیت ها و زیبایی هایتان کم می شود.
از نظر عاطفی ـ احساسی سخاوتمند باشید و هرگز خساست به خرج ندهید: سخاوت احساسی ـ عاطفی به این معناست که شما بدون هیچ گونه قید و شرطی آزادانه عشق، محبت و قدردانی و تشکر خود را به همسرتان ابراز کنید. البته منظور این نیست که هر پنج دقیقه یکبار قربان صدقه او بروید، بلکه باید سنجیده و مناسب سخاوت خود را نشان دهید.
به همسرتان تعهد روحی ـ قلبی داشته باشید، البته این تعهد باید دوجانبه باشد: به خاطر داشته باشید مراسم ازدواج باشکوه، حلقه الماس، شیک ترین لباس عروسی یا دامادی هیچ کدام نمی تواند به شما در داشتن یک ازدواج موفق و شاد کمک کند و تنها تعهد احساسی ـ عاطفی است که زندگی مشترکتان را تا پایان عمر ضمانت می کند.
گفت وگوی موثر با همسرتان را یاد بگیرید
گفت وگو کردن یا گفت وگو نکردن، مساله این است و کلید موفقیت یا شکست در ازدواج همین جاست. تجربه مشاوران خانواده نشان می دهد ۵۰ درصد زوج هایی که برای درخواست کمک می آیند، مشکل اصلی شان را عدم ارتباط و گفت وگو با همسر خود می دانند. وقتی پس از ازدواج ما ارتباط برقرار نمی کنیم، جریان زندگی را بند و مرداب راکدی از احساس ترحم به حال خود به وجود می آوریم. ما احساس تنهایی می کنیم، زیرا تنها هستیم. ما همسرمان را کنار گذاشته ایم و از زندگی با هم سر باز می زنیم. شاید هنوز با هم در یک خانه زندگی می کنیم، اما به صورت دو انسان تنها زندگی می کنیم، نه یک زوج واحد. خیلی ها در زندگی مشترکشان تنها و بی ارتباط هستند و این تنها بودن اصلا خوب نیست.
بر خلاف رویاهای دور و درازی که پیش از ازدواج داشتیم، ارتباط و گفت وگو به صورت خودکار و طبیعی به وجود نمی آید. از سوی دیگر برخلاف آنچه بعضی زوج ها تصور می کنند، ارتباط برقرار کردن غیرممکن نیست. چنان که ما بخواهیم با هم یکی شویم و از آن احساس گرم زندگی که عمیق ترین لذت و رضایت خاطر انسان است، بهره مند باشیم باید ارتباط درست برقرار کنیم. تا زمانی که به یکدیگر اعتماد و با هم ارتباط برقرار نکنیم نمی توانیم همدیگر را بشناسیم و احساس خوبی داشته باشیم. هم حرف زدن و هم گوش کردن برای ارتباط موثر لازم است. هریک از ما ممکن است یکی از این دو هنر را بلد نباشیم، اما با آموختن آنها می توانیم ارتباط برقرار کنیم. مطمئنا تا زمانی که هر دو طرف در زندگی مشترک تصمیم نگیرند باهم ارتباط برقرار کنند ازدواجشان به موفقیت نمی رسد. در اینجا به برخی موانع مهم در برقراری ارتباط موثر پس از ازدواج می پردازیم:
نداشتن اعتماد به نفس یکی از زوجین: نداشتن عزت نفس یکی از بزرگ ترین موانع ارتباط پس از ازدواج است. خیلی از ما بنا به دلایلی با احساس بی کفایتی بزرگ شده ایم. مدام به شکست هایمان فکر می کنیم و موفقیت هایمان را بسختی به یاد می آوریم، در برخورد با هر کس احساس خطر می کنیم. بنابراین وقتی ازدواج می کنیم از ترس طرد شدن یا شکست خوردن عقایدمان را مطرح نمی کنیم غافل از این که نداشتن اعتماد به نفس بیش از هر عامل دیگری عوارض اختلال روانی را ایجاد می کند و یکی از مهم ترین عوامل افسردگی در زنان است. مسلما شما نقطه ضعف هایی دارید، حتما شکست هایی هم خورده اید، اما نقطه قوت هم دارید و می توانید در بسیاری زمینه ها موفق شوید. در هر کاری نهایت تلاش خود را به کار گیرید. از تمام قابلیت هایتان استفاده کنید و نگران چیزهایی که خارج از کنترل شما هستند، نباشید. اگر همسرتان اعتماد به نفس ندارد و دوستش دارید به او نیز کمک کنید تا گذشته را بپذیرد و روی آینده تمرکز کند. به کمک محبت و توجه می توانید اعتماد به نفس همسرتان را بالا ببرید، این عمل شما یعنی پذیرش، عشق، درک و تشویق. با این کار در واقع جهت را به او نشان می دهید و این کار به جای یاس و نومیدی، نگرش مثبت را می نشاند و این یعنی رشد در زندگی مشترک.
نمی خواهیم همسرمان را برنجانیم: خیلی از زن و شوهر ها به خاطر این که همسرشان را نرنجانند از ابراز عقیده شان خودداری می کنند. آنها فکر می کنند اگر صادق باشند، همسرشان ناراحت می شود. با این کار ما به یکدیگر مثلا مهربانی می کنیم. انگار که بچه هستیم. شاید تصورمان درست باشد، اما اگر قرار باشد مثل بزرگسالان با هم رابطه برقرار نکنیم چطور می توانیم با این طرز برخورد، بالغ شویم؟ البته منظور این نیست که به بهانه صداقت تمام احساسات منفی و دق دلی هایتان را برسر همسرتان خالی کنید. هدف این است حقیقتی را که وجود دارد با عشق و محبت بگوییم. هدفمان رشد رابطه است نه ویرانگری. این نکته مهم را هم به یاد داشته باشید. شما نباید بیش از اندازه و به صورت افراطی از همسرتان حمایت کنید چون ممکن است بعد به ضررتان تمام شود.
خودخواهی یکی از همسران: خودخواهی در زندگی زناشویی یکی از موانع ارتباط و وحدت همسران است. ما ذاتا تمایل داریم به جهت مخالف برویم «نظر من همیشه درسته، فکر نمی کنی نظر تو اشتباهه». نقطه مقابل خودخواهی، عشق ایثارگرانه است که بزرگ ترین هدیه است که می توانیم به همسرمان بدهیم، اما تا زمانی که دست از خودخواهی مان بر نداریم این کار غیرممکن است. در رابطه با خودخواهی همسرتان شما صد درصد موفق نمی شوید آن را از بین ببرید، اما کار مهمی که می توانید انجام دهید این است که در رابطه با خودخواهی خودتان کاری کنید که برای همسرتان سرمشق شوید چرا که بیشتر ما به الگوی عشق و محبت پاسخ مثبت می دهیم.
عصبانی بودن یکی از طرفین: مسلما خشم و عصبانیت مانعی بر سر راه ارتباط است. وقتی کسی عصبانی است، برقراری ارتباط با او اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است. خشم اگر درست کنترل شود می تواند حوزه ای از رابطه تان را که محتاج توجه است، آشکار کند. اگر در رابطه تان یکدفعه دچار خشم شدید یا احساس کردید همسرتان از کوره در رفته، وقتی آرام شدید برگردید و دوباره درباره مشکل مورد بحث با همسرتان گفت وگو کنید. اگر بگذارید خشم شما را کنترل کند باعث جدایی تان می شود نه یکی شدن. خشم همیشه آدم ها را از هم جدا می کند، اما مهار خشم می تواند شما را به هم نزدیک کند.
خودداری از حرف زدن: معمولا یکی از مشکلات زوج ها که بعد از ازدواج بیشتر متوجه آن می شوند این است که یکی از آنها از حرف زدن خودداری می کند و اغلب این مردان هستند که ساکت و خاموشند. همه ما در شخصیت مان نقاط قوت و ضعفی داریم، شاید بنا به دلایلی در دوران کودکی مان گوشه گیر و درونگرا شده ایم، اما این به آن معنا نیست که نمی توانیم یاد بگیریم درباره مسائل و تجارب مان با همسرمان صحبت کنیم تا لذت یکی بودن را تجربه کنیم. حرف زدن را می توانیم از مسائلی که در طول روز برایمان اتفاق افتاده شروع کنیم یا اگر قضیه ای در گذشته اتفاق افتاده و شما هنوز به خاطر آن ناراحت هستید سر صحبت را باز کنید و به همسرتان فرصت اصلاح بدهید. اگر نمی توانید مشکلتان را با کلام بگویید می توانید آن را در نامه ای بنویسید و از همسرتان بخواهید آن را در حضور شما بخواند. به هر حال باید درباره مسائل صحبت کنید چرا که تا وقتی ارتباط برقرار نکنید همسرتان ابدا نمی فهمد شما مثلا از آن اتفاقی که افتاده هنوز ناراحتید یا نمی تواند درک کند خواسته تان چیست. مطمئن باشید زندگی زناشویی ارزش تغییر دارد.
از خودتان شروع کنید
ـ هنگامی که همسرتان مشغول تماشای تلویزیون است بدون آن که هیچ حرفی بزنید فقط کنارش بنشینید. قرار نیست کار دیگری انجام دهید.
ـ هنگامی که صبح از یکدیگر جدا می شوید از همدیگر خداحافظی کنید.
ـ هنگام راه رفتن دست او را بگیرید این نشان می دهد برای لذت بردن از یکدیگر راه های ساده ای وجود دارد.
ـ خنده و شوخی را از یاد نبرید. اگر خواسته خود را همراه با شوخی و خنده مطرح سازید، همسرتان در برابر آن موضع دفاعی نخواهد گرفت.
ـ زیاد صداقت نداشته باشید. اگر ایرادی در همسرتان است که قادر به اصلاح آن نیست (البته منظور ایرادات بزرگ نیست) تاکیدی بر آن نداشته باشید و خودتان را خسته نکنید.
ـ کمتر حرف بزنید. برخی از زوجین تمایل دارند همسرشان غیرعاطفی و خلاصه و مفید صحبت کند و زمانی را هم به او بدهد تا درباره حرف هایی که شنیده است فکر کند.
ـ فراموش نکنید که مردان و زنان به دو زبان کاملا متفاوت صحبت می کنند.
ـ برخی مواقع در مورد داشتن عدم توافق، توافق کنید چون بسیاری از عدم توافق ها بدون راه حل باقی می مانند.
ـ به یاد داشته باشید تحسین و تمجید موجب تحکیم روابط زناشویی می شود، پس از آن دریغ نکنید.
ـ مدام به فکر تغییر همسرتان نباشید. لطفا تغییر و بهبود در رفتار و بخصوص عادات بد را از خودتان شروع کنید . مطمئن باشید این تلاش شما برای تغییر خودتان بر دیگری هم تاثیرگذار خواهد بود.
ـ خواسته تان را مستقیم بیان کنید، مثلا اگر همسرتان روز تولدتان را فراموش می کند و هدیه ای هم برایتان نمی خرد می توانید تاریخ را با ماژیک روی آینه اتاقتان بنویسید. این مانع بدخلقی شما و احساس گناه او می شود.
ـ عکس همسرتان را در کیف خود بگذارید.
ـ به همسرتان به صورت کلامی بگویید که دوستش دارید.
ـ به سرکارش زنگ بزنید و بگویید فقط می خواستم صداتو بشنوم، دلم برات تنگ شده بود.
ـ هنگام ورود به منزل با لبخند از یکدیگر استقبال کنید نه با اخم.
ـ برای همسرتان به بهانه های مختلف هدیه بخرید حتی در حد یک دسته گل.
ـ برای همسرتان یک شعر محبت آمیز یا حتی یک جوک SMS کنید.
اصول ارتباط سالم
ـ به همسرتان «برچسب» نزنید. برچسب زدن در واقع زیر سوال بردن هویت کلی همسرتان است. او را کودن، دیوانه، تنبل، بی خاصیت و خنگ خطاب نکنید. نتیجه این برچسب زدن ها از بین رفتن اعتماد، صمیمیت و نزدیکی بین تان می شود.
ـ از پیام «تو» سرزنشگر و توهین آمیز پرهیز کنید. «تو هیچ وقت نمی فهمی»، «تو فقط فکر خودتی» و جملاتی از این قبیل این پیام را به طرف مقابل می رساند که «تو خطا کاری و تمام تقصیر ها هم به گردن توست.»
ـ از پرداختن (نشخوار ذهنی) به گذشته ها پرهیز کنید. وقتی عصبانی هستید هرگز مسائل گذشته را مطرح نکنید. با برگشت به گذشته در واقع دلیل و مدرک برای ضعف و کاستی های همسرتان جمع آوری می کنید و پیام تان این است «تو بدی، تو بدی، تو بدی، تو همیشه این عیب را داشتی و اصلا بهتر هم نمی شوی» در نتیجه فاصله هایتان بیشتر و بیشتر خواهد شد.
ـ همسرتان را تهدید نکنید. «اگر به خانه مادرت بروی...»، «اگر فلان کار را انجام دهی...» پیام این تهدیدها این است که تو بدی و من قصد دارم حتما تو را تنبیه کنم.
ـ زبان بدن «باز» و «پذیرنده» داشته باشید. وقتی لب هایتان را می گزید، اخم می کنید، دندان هایتان را به هم فشار می دهید، چپ چپ به همسرتان نگاه می کنید یا با شک و تردید یا تنفر به او خیره می شوید، زبان بدنتان با صدای بلند و واضح می گوید «شما قصد ندارید ارتباط درست و موثری با همسرتان داشته باشید .»
پس از ازدواج خرافه ها را فراموشکنید
خرافه شماره یک: ازدواج خود به خود موجب خوشبختی می شود.
افراد خوشبخت بخوبی می دانند خوشبختی در حیطه ازدواج و خوشبختی فردی همواره یکسان نیست. آنها می دانند در شکل گیری احساس خوشبختی در یک زندگی مشترک متعهدانه و همراه با عقل و درایت، احساس خوشبختی فردی نقش بسیار مهمی دارد، اما آنها ابتدا به خوشبختی در حیطه مشترک خود و همسرشان اهمیت می دهند. افراد بعد از ازدواج باید میان علایق شخصی و آنچه سبب تقویت زندگی مشترکشان می شود، تعادل برقرار کنند و این حقیقت را در نظر بگیرند که چشم پوشی از علایق شخصی به خاطر فردی که دوستش داریم جزءلاینفک و ضروری یک رابطه صمیمانه به شمار می رود و هنگامی که چنین حقیقتی در حیطه ازدواج نادیده گرفته شود، به معنای خودخواهی است و نتایج زیانباری برای شما و همسرتان به همراه خواهد آورد.
خرافه شماره دو: یک ازدواج خوب همواره عاشقانه باقی خواهد ماند.
این جمله را که «دوستش دارم اما عاشقش نیستم» را از زبان بسیاری از زوجین بعد از ازدواج شنیده ایم. متاسفانه این جمله در بسیاری از ازدواج های ناموفق به چشم می خورد. هنگامی که فردی می گوید همسرش را دوست دارد ولی عاشق او نیست به معنای این است که همسرش جذابیت روزهای اول آشنایی را ندارد. خاموش شدن شعله های عشق پرشور چیزی است که تقریبا در همه ازدواج ها رخ می دهد. این احساس شورانگیز در برخی زوجین تا چند سال دوام می آورد و در برخی زوجین نیز تنها پس از چند ماه که از ازدواجشان می گذرد، فروکش می کند، اما باید دانست حتی در چنین شرایط ناامیدکننده ای هنوز عشق وجود دارد، اما فقط شکل آن تغییر یافته است زیرا اگر عشق رمانتیک همچنان باقی بماند و زوجین در تمام لحظه ها مشتاقانه درگیر وجود یکدیگر باشند، زوجین نمی توانند به مسائل شغلی، پرورش فرزند و روابط اجتماعی بپردازند.
خرافه شماره سه: در یک ازدواج موفق انجام کارهای خانه و مراقبت از بچه ها به طور عادلانه میان زن و شوهر تقسیم می شود.
گاهی اوقات محققان دست به تحقیقات گسترده، بلندمدت و پرهزینه می زنند تا چیزی را کشف کنند که از قبل مشخص است و نیازی به کشف کردن ندارد، تقسیم عادلانه کار خانه یکی از این مسائل است. به خاطر انجام کارهای منزل هیچ گاه اوقات خود را تلخ نکنید. خانم ها باید این را بدانند که در این دوران با این که تقسیم یا تصور تقسیم ناعادلانه کارهای خانه موجب درگیری بسیاری از زوجین شده است، زنان بسیاری هستند که با این که همه کارها به تنهایی انجام می دهند، از زندگی مشترک خود رضایت دارند. پس نه این خرافه را باور کنید نه به خاطر آن با شوهر خود بجنگید.
خرافه شماره چهار: اگر از ازدواج خود ناراضی هستید طلاق بهترین راه حل است.
این نکته قابل قبول است که گاهی رفتارهای مخرب یک فرد از قبیل اعتیاد، اعمال غیرقانونی و اختلالات شدید روانی چاره ای جز طلاق برای همسر او باقی نمی گذارد، اما واقعیت این است که بسیاری از دلایل اقدام به طلاق فرد به خاطر موارد بیخود است. نیازی به توضیح ندارد که هیچ زن و شوهری در تمام موارد زندگی با یکدیگر توافق نظر ندارند. اختلاف در طرز تفکر به ما این فرصت را می دهد که چگونه از نگاه دیگری به مسائل نگاه کنیم و در صورت لزوم از خود انعطاف پذیری نشان دهیم. پس از ازدواج یادمان باشد ازدواج به تنهایی نمی تواند خوشبختی فرد را ضمانت کند، بلکه خوشبختی چیزی است که زن و شوهر باید آن را با تلاشی پیگیر دنبال کرده و به آن دست یابند پس با کوچک ترین اختلافی به فکر طلاق نباشید.
شنبه 20/10/1393 - 13:10
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
ازدواج و همسرداری
خصوصیات یک مرد واقعی و شوهری ایده آل و همسری فداکار
خصوصیات یک مرد واقعی و شوهری ایده آل و همسری فداکار
مرد واقعی همان مردی است که وقتی دیگران به او نگاه میکنند، انگیزه میگیرند و خیلی وقتها هم نگاهشان با کمی حسادت همراه است. او همان مردی است که خانمها به دنبالش هستند. این مرد بدون اینکه بخواهد، در هر جمعی مرکز توجه است.
در زیر به ۲۵ خصوصیتی که باعث میشود بگوییم مردی یک مرد واقعی است اشاره میکنیم. شما هم میتوانید خصوصیاتی که در ذهنتان است را به لیست ما اضافه کنید.
۱. مرد واقعی پشتکار دارد. هیچوقت تا پیروزی دست از کاری نمیکشد. همان مردی است که تا نفس آخر ایستادگی میکند.
۲. مرد واقعی میتواند از خودش و خانوادهاش دفاع کند.
۳. مرد واقعی در بهترین فرم و اندام است. قوی و ورزشکاری است و برای جنس مخالف بسیار جذاب.
۴. مرد واقعی شجاع است. نه اینکه ترسی ندارد، نه. ترس دارد ولی آن را پذیرفته است و در هر موقعیتی با آن روبهرو میشود.
۵. مرد واقعی میتواند سرگرمکننده باشد. شوخطبع است و همیشه آدمهای زیادی را با بذلهگوییهایش دور خود جمع میکند.
۶. مرد واقعی داستان های زیادی برای تعریف کردن دارد. او زندگی بسیار متفاوت داشته است و دارد. اشتباهاتی مرتکب شده اما توانایی این را دارد که اشتباهاتش را به شوخی تعریف کند. ماجراجوییهایی داشته است که هر کسی دوست دارد درمورد آن بشنود.
۷. مرد واقعی میتواند به خودش بخندد. این یکی از لازمههای مرد واقعی است. شما هیچوقت نمیتوانید مرد واقعی را مسخره کنید، چون خودش هم به ما ملحق خواهد شد. هیچکس نمیتواند بهتر از خودش، خودش را مسخره کند.
۸. مرد واقعی متواضع است. بخشی از این بخاطر توانایی او برای خندیدن به خودش میآید. به هر پیروزی که دست پیدا کند، هیچوقت از خودش درنمیآید و اگر هم این اتفاق بیفتد میتواند دوباره مثل قبل خاکی شود.
۹. مرد واقعی تحصیلکرده است. پیش نیاز آن مدرک تحصیلی نیست، بلکه عطش یادگیری است. او دوست دارد یاد بگیرد و این کار را میکند. این به او کمک میکند بتواند با افراد از هر وضعیت و موقعیت اجتماعی و اقتصادی ارتباط برقرار کند. خیلی راحت و هوشمندانه میتواند با تاجران بزرگ و مبلغین مذهبی رابطه داشته باشد.
۱۰. مرد واقعی، مرد مردهاست. مردی است که دوست نداشتن او بسیار سخت است. سرسخت و اکثر اوقات ساکت است اما میتواند هر لحظه زیر خنده زده و لطیفهای تعریف کند.
۱۱. مرد واقعی ارزش هر کلمه را میشناسد، فقط به این دلیل حرف نمیزند که صدای خود را بشنود. کلمات خود را به دقت انتخاب میکند. به قدرت آنها احترام میگذارد. چه در نوشتن و چه حرف زدن، فقط وقتی حرف نمیزند که دیگران حرفهایش را بشنوند، زمانی حرف میزند که چیز باارزشی برای گفتن داشته باشد.
۱۲. مرد واقعی هدف دارد. این مشخصترین خصوصیت اوست. در عین اینکه همه آدمها در زندگی خود سرگرداناند تا خودشان را پیدا کنند، مرد واقعی سرگرم ساختن خودش است. هر روز برای نزدیکتر کردن خودش به هدفش، کاری انجام میدهد.
۱۳. مرد واقعی پرتلاش و سختکوش است. او می داند که بدون تلاش و کار سخت هیچ کاری به انجام نمیرسد.
۱۴. مرد واقعی یک جنگنده است. میداند که بعضی چیزها تحت کنترل او نیستند اما برای کنترل چیزهایی که در اختیار اوست هر کاری میکند. اما نگران بقیه چیزهایی که کنترلی روی آنها ندارد نیست. نگران فردا نیست، برای ساختن امروز خود سخت در تلاش است.
۱۵. مرد واقعی شروعکننده دعوا نیست اما اگر در دعوایی گرفتار شود، به آن خاتمه میدهد. قلدر نیست. از آندسته آدمهایی نیست که دنبال دعوا میگردند تا زورآزمایی کنند. اما اگر منطقیترین کاری که باید انجام دهد، دعوا کردن باشد، این کار را خواهد کرد. او برای خراب کردن دعوا نمیکند، بلکه برای دفاع کردن از خود این کار را میکند.
۱۶. مرد واقعی خوشاستیل و خوشتیپ است. به ظاهر خود میبالد و مردم هم برای آن به او احترام میگذارند. او میداند چطور باید مثل یک مرد لباس بپوشد.
۱۷. مرد واقعی میداند کیست، ارزشهایش بر زندگی او حکومت میکنند. هیچوقت از ارزشهای خود سرپیچی نمیکند و تا لحظه آخر برای آنها میایستد. حتی اگر در ایستادگی برای ارزشهایش تنها باشد، تا آخرین توان خود میجنگد.
۱۸. مرد واقعی میداند با خانمها چطور باید رفتار کند. او به زنها احترام میگذارد و در هر موقعیتی به همسر خود کمک میکند. به او کمک میکند به آرزوهایش برسد.
۱۹. مرد واقعی برای خوشنود کردن همه آدمها خود را به زحمت نمیاندازد چون میداند این کار غیرممکن است. هیچوقت نمیگذارد زنی زندگی او را اداره کند. او مرد خودش است. بااینکه زمینی که زنش روی آن راه رفته را میبوسد اما میداند چطور نباید اجازه دهد او از حد خود تجاوز کند. هیجوقت نمیتواند با یک زن حسود یا کنترلکننده در ارتباط باشد.
۲۰. مرد واقعی مرد ارزشهاست. انیشتین میگوید «سعی نکنید مرد موفقیتها باشید، سعی کنید مرد ارزشها باشید.» انیشتین میدانست که اگر برای دیگران ارزشمند باشید، درواقع به موفقیت رسیدهاید. مرد واقعی مرد ارزش و ارزشهاست. او با بودن کنار دیگران به بهبود زندگی آنها کمک میکند.
۲۱. مرد واقعی به دیگران کمک میکند، او بخشنده و سخاوتمند است. او هدف خود را دارد اما میداند که زندگی فقط موفقیت نیست، بلکه حک شدن در ذهن دیگران است. میداند که این کار فقط از طریق کمک به دیگران برای رسیدن به آرزوهایشان امکانپذیر است.
۲۲. مرد واقعی یک رهبر است، الگو است. او به مردم نمیگوید چطور زندگی کنند، اما طوری زندگی میکند که دیگران از او درس بگیرند.
۲۳. مردان واقعی در طول تاریخ موقعیتهایی که دیگران به عنوان شکست به آن مینگریستند را فرصتی برای موفقیت میدیدند. مرد واقعی ممکن است شکست بخورد اما شکست برای او آخر راه نیست. او شکست را بخشی ضروری از تجربه میداند و میداند که شکست باعث میشود چیزهایی را امتحان کند که دیگران از آن دوری میکنند و باعث میشود وقتی دیگران از ادامه راه دست میکشند، او تلاشش را بیشتر کند.
۲۴. مرد واقعی لجوج و کلهشق است. وقتی کاری را شروع میکند که به آن عشق میورزد، هیچکس نمیتواند او را عقب بکشد و تا آخر در آن خواهد ماند. همچنین روشنفکر است و دوست دارد حرفها و نظرات دیگران را بشنود. چون میداند که کلهشق است و ممکن است اشتباه کند، همیشه از نظرات کسانی که فکر میکند از او بهتر هستند درس میگیرد.
۲۵. مرد واقعی هیچ تلاشی نمیکند که مرد واقعی باشد. این همان جایی است که خیلیها شکست میخورند. او به زندگی علاقهمند است. مجذوب دنیای اطراف خودش است و دوست دارد بهترین مردی باشد که میتواند. ذاتاً مراقب دیگران است. با عشق سخت تلاش میکند. زندگی را دوست دارد و با فرصتهایی که هر روز ممکن است در اختیارش قرار دهد هیجانزده میشود. همه این خصوصیات به طور طبیعی در او وجود دارد. او که جنگندهای کنجکاو، مهربان و شجاع است، همه را مثل رهبری پرقدرت دنبال خود میکشاند.
شنبه 20/10/1393 - 13:9
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
ازدواج و همسرداری
مشکلات زوج های تازه وارد
مشکلات زوج های تازه وارد
ازدواج فقط شما را به عشق زندگیتان نمیرساند و باید باور كنید همراهی شریكی كه امروز در كنار شما سند ازدواج را امضا میكند، به معنای محو شدن همه مشكلات نیست. نمیخواهیم ناامیدتان كنیم اما همین اتفاق شیرین با خود مشكلاتی جدی هم به همراه میآورد كه اگر آمادگی مقابله با آنها را نداشته باشید، شیرینی بله گفتن هر روز در كامتان كمتر میشود. اگر میخواهید مشكلات ناگزیر زندگی مشترك، به ارتباط زن و شوهری شما آسیب نزند این مطلب را بخوانید.
مشكل اول ؛ انتظارات غیرواقعی
شاید بتوانیم ادعا كنیم كه انتظارات بیهوده و غیرواقعی، دلیل اصلی شكست زن و شوهرها باشد. اگر شما ندانید با مشكلات مالی، تربیت فرزندان و هر رخداد تازهای كه در این شرایط اتفاق میافتد چه باید بكنید، یعنی از همان روز امضای سند ازدواج، زمینه جدا شدنتان را هم فراهم كردهاید. چارهای ندارید؛ باید در مورد اینكه دنیای زندگی زناشویی واقعا چه دنیایی است با خودتان صادق باشید.
اگر فكر میكنید با ازدواج هیچ چیز دیگری جز هدیههای شاعرانه، گل رز و قرار شام عاشقانه به زندگیتان وارد نمیشود،اتفاق خوبی در انتظارتان نیست. پیش از آنكه بله را بگویید، باید باور كنید كه روزهای سخت هم در كنار روزهای خوب جریان خواهند داشت و برخلاف زندگی قبلیتان، این بار خود شما مسئول كنترل شرایط و آسان كردن دشواریها هستید.
مشكل دوم؛ چالشهای مالی
تا سر خانه و زندگیتان نروید، نمیدانید كه سامان دادن به مشكلات مالی یعنی چه. اگر تجربه زندگی مستقل را نداشتهاید، قطعا معنای دقیق سر و كله زدن با صاحبخانه را نمیدانید و در مورد اینكه پرورش یك فرزند برایتان چقدر خرج برمیدارد هم اطلاعی ندارید. اگر شما بدون آمادگی برای مواجهه با این مشكلات به خانه مشتركتان پابگذارید، دور از ذهن نیست كه گاهی كم بیاورید و از خود بپرسید:«این همان زندگیای است كه میخواستم؟!» اما باور كنید اگر كمی از ریاضی و حساب و كتاب سر در بیاورید و بتوانید نیازها و انتظاراتتان را با جیبتان هماهنگ كنید، مشكلات مالی در آخرین ردیف مشكلات زندگیتان طبقهبندی خواهد شد.
مشكل سوم؛دخالت خانوادهها
فرقی نمیكند در كجای دنیا زندگی كنید. اغلب خانوادهها در گوشهگوشه جهان باور نمیكنند كه فرزند ازدواج كردهشان، خودش از حساب و كتاب زندگیاش به خوبی سر در میآورد و بدون نظارت لحظه به لحظه میتواند از پس مشكلات و حتی شكستها بربیاید. اگر شما تصور میكنید اجرای بیچون و چرای حكم خانوادهها یعنی وفاداری به آنها؛ در اشتباهید! بعد از ازدواج شما باید در درجه اول به همسرتان، فرزندتان و خانوادهای كه میسازید وفادار باشید و حق ندارید نیازهای خانواده خودتان را بهخاطر دیگران قربانی كنید. اما مراقب باشید!
مرز میان بیاعتنایی و دل شكستن و داشتن استقلال، باریك است و اغلب زوجها بهخاطر نشناختن همین مرز كارشان به جدایی میكشد. پس نگذارید كسی برایتان تصمیم بگیرد و زندگیتان را اداره كند و در مقابل به خانوادهتان هم ثابت كنید كه دوستشان دارید و اگر نظر آنها را به صلاح زندگیتان تشخیص دهید، میتوانید پذیرای توصیههایشان باشید.
مشکل چهارم؛ اختلافات دونفره
مهم ترین اختلافات دو نفره ای که در زندگی مشترک باید در انتظارش باشید، به تفاوت های فردی، خانوادگی و جنسیتی برمی گردد. شما دو نفر از دو دنیای متفاوت هستید و هر قدر هم که به هم شباهت داشته باشید، باز از جهاتی با هم فرق می کنید. مهم تر از همه این که دو جنسیت متفاوت دارید و این یعنی خواسته های درونی، طبیعت و روحیاتتان از اصل و اساس با هم متفاوت است. شما دوست دارید خلوتتان را در تنهایی بگذرانید و همسرتان دوست دارد با شما درد دل کند. سبک ارتباطتتان با دوستانتان متفاوت است و حتی مفهوم خانواده ممکن است برای شما با همسرتان فرق کند. همه این ها می تواند باعث ایجاد اختلاف شود بنابراین مهارت کنار آمدن با یکدیگر و سازگاری می تواند کمک تان کند تا به این اختلافات غلبه کنید.
مشکل پنجم؛ تقسیم وظایف
درست است که نقش زن و مرد به شکل سنتی تعریف شده اما این به معنای بی اهمیتی تقسیم وظایف نیست. شما باید بتوانید از کارهای خانه تا بیرون و بعدتر، مسئولیت فرزندان را شفاف بین خودتان مشخص کنید و این میسر نمی شود مگر آنکه پیش از ازدواج و نامزدی همه چیز را شفاف بین خودتان مطرح کرده باشید. از میزان مشارکت مالی تا همکاری در خانه و رسیدگی به خانواده پدری تان. در غیر این صورت، تقسیم وظایف می تواند تبدیل به یک بحران جدی میان شما شود.
شنبه 20/10/1393 - 13:9
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
ازدواج و همسرداری
بازی به نام زناشویی!؟
بازی به نام زناشویی!؟
یک راهکار اساسی برای اینکه دعواهای زناشویی تان مثل دوران کودکی ، زمانش کوتاه باشد.
تصور کنید که دو کودک در حال بازی هستند و یکدفعه صدای فریادشان بلند میشود: ازت بدم میاد... ازت متنفرم... اما چند دقیقه بعد باز هم میبینید که دارند با هم بازی میکنند و خوشحالند. گاهی دو آدم بزرگسال هم در روابطشان به همین طریق رفتار میکنند. فقط کافی است در نیمکت کنارشان بنشینید و آنها را نگاه کنید. تا به حال این تجربه را داشتهاید؟
سۆال جالب اینجاست که چه اتفاقی برای کودکان میافتد؟ آنها 5 دقیقه پیش دشمن بودند و در حال حاضر بار دیگر با هم بازی میکنند! جواب این سۆال ساده است: آنها شادی را به جای برقراری عدالت انتخاب میکنند.
آنها لحظهشان را میبینند و سعی میکنند از بازیشان لذت ببرند. بزرگترین مشکلات ما هم اگر گاهی مانند کودکان رفتار کنیم، حل میشوند. البته زندگی زناشویی همیشه به سادگی بازیهای کودکانه نیست اما همیشه مجموعه ای نکات کلی و البته ساده برای مقابله با مشکلات زندگی وجود دارد. با رعایت نکات زیر با تنشهای زندگیتان خداحافظی کنید:
سر میز مذاکره بنشینید
ایده تان را برای همسرتان همراه دلایلش کامل توضیح دهید و به جای یک کلام بودن تلاش کنید با استدلال و منطق نظر موافق او را جلب کنید. اشکالی ندارد در ایده اولیه تان تغییراتی ایجاد کنید. شما وارد یک زندگی مشترک شده اید و باید به این ایمان داشته باشید که 2فکر همیشه بهتر از یک فکر است.
راه گفت وگو را نبندید
واکنشی که شما به حرف های همسرتان نشان می دهید، می تواند گفتگوی آینده شما را هم تحت تاثیر قرار دهد. اگر نتیجه صحبت های شما همیشه سرزنش و شکست باشد، دیگر میلی برای گفتن حرف های تازه باقی نخواهد ماند. به او با دل وجان گوش دهید و انگیزه اش را برای گفتن حرف های تازه تقویت کنید. یادتان نرود واکنش شما به حرف هایش کلید اصلی این ماجراست. یاد داشته باشید که هیچکس نمیتواند ازدواجی را نجات بدهد اگر طرفین بیشتر از تحسینشدن مورد انتقاد قرار بگیرند. انتقادهای مدام و پی در پی به همسرتان این حس را میدهد که او به اندازه کافی برای شما خوب نیست. این حس (بخصوص برای مردها) سردشدن رابطه را به دنبال دارد. قبل از هر چیز سعی کنید همسرتان را بشناسید و بعد از آن تفاوتهای قابل قبول همدیگر را بپذیرید.
خوب گوشدادن را تمرین کنید
دفاع از خود را بس کنید. این مشکلی را حل نمیکند. سعی کنید شنونده خوبی باشید. خوب گوشدادن بهترین هدیهای است که میتوانید به شریک زندگیتان بدهید. از همین حالا تمرین کنید تا بتوانید بدون قطع کردن صحبت طرف مقابلتان، خوب گوش کنید. بعد از صحبت همسرتان میتوانید از او بپرسید که آیا نوبت من شده که حرف بزنم؟ میتوانید در بین صحبتهای همسرتان یکسری چیزها را یادداشت کنید تا یادتان نرود. در نهایت بحث میتوانید یک نتیجهگیری داشته باشید. اگر به دنبال نتیجه هستید باید صبور باشید.
به اشتباه خودتان اعتراف کنید
اگر یکی از تصمیمات تان شکست می خورد یا موفقیت آمیز از آب درمی آید، پرونده آن موضوع را نبندید. باهم در مورد علت آن شکست یا برد صحبت کنید. نقاط ضعف و قدرت زندگی مشترک تان را با کمک یکدیگر بشناسید و به بحث بگذارید. فکر نکنید که این دادگاه برای قضاوت در مورد شما تشکیل شده و جبهه گیری نکنید؛ تنها آنچه هست را مطرح کنید تا بتوانید برای بهتر شدنش تلاش کنید. ترس از اعتراف به اشتباه بلای جان یک زندگی مشترک است؛ پس به جای این که خودتان را همیشه برنده جلوه دهید، اشتباهات تان را بشناسید و دوباره برای حل مشکلات تلاش کنید.
حرف های تان را قربانی کنید
شما هزار و یک حرف برای گفتن دارید و فکر می کنید که صحبت های شما جالب ترین صحبت های دنیا هستند اما در همان لحظه همسرتان با چهره ای گرفته از در وارد می شود و بی مقدمه از مشکلاتی که در این روز برایش پیش آمده صحبت می کند درحالی که شما هیچ علاقه ای به شنیدن مشکلات کاری او یا عادت ها و رفتار های همکارانش ندارید، او شروع به صحبت کردن از این موضوعات می کند. حالا باید چه کار کنید؟ با صراحت بگویید که حرف هایش برای تان مهم نیست یا این که با پریدن وسط حرف های او و گفتن موضوعات خود تان این موضوع را نشان دهید؟ پیشنهاد ما به شما این است که گاهی برای آرامش همسرتان، حرف های خود تان را فدا کنید؛ کار سختی نیست؛ فقط به او کمی زمان دهید تا آرام شود و انرژی لازم برای شنیدن حرف های شما را داشته باشد.
دنیا را از نگاه او ببینید
گاهی از همسرتان یک چیز ساده می خواهید اما انجامش نمی دهد. گاهی کاری می کنید که به نظر تان بی عیب و نقص است اما او می رنجد. به جای این که دائما در مورد او قضاوت کرده و فکر کنید مدام به دنبال پیدا کردن ایرادی در شماست، سعی کنید این ماجرا را از دریچه چشم او ببینید و با توجه به حساسیت ها و طرز نگاه او به کاری که کرده اید، فکر کنید.
دلگرمی بدهید
همیشه در ابتدای هر رابطه همه چیز گل و بلبل است و عادت داریم فقط نکات مثبت را ببینیم. اگر بعد از مدتی دیدیم بعضی مسائل آنطور نیستند که ما فکر میکردیم باید سعی کنیم بقیه چیزها را خراب نکنیم. همسر ما حتما نکات مثبتی هم دارد. معمولا بازسازی روابط سخت است اما غیرممکن نیست. برای نگه داشتن ازدواجتان باید کاری کنید که همسرتان احساس ارزشمندی و برگزیدگی کند. معمولا افرادی که ازدواجهای طولانیتری دارند، میفهمند چطور باید به همدیگر توجه کنند.
این درک باعث میشود که فضایی صمیمی در خانه به وجود بیاید و در مقابل هم شما میتوانید انتقادهای سازندهتان را پیش ببرید.
روی خودتان تمرکز کنید نه همسرتان
همیشه حق با شما نیست. همیشه این شما نیستید که درست میگویید. سعی کنید کمی از اختلافتان فاصله بگیرید و از دور نگاه کنید. حالا وقت آن است که درست ببینید. حتما به همین شکل است که طرف مقابل هم مقصر است اما به خود یادآوری کنید که من هم بیتقصیر نبودم. اگر هر یک از ما آدمهای منطقیتری باشیم روابطمان بیتنشتر خواهد بود. روی خودتان تمرکز کنید و سعی کنید برای اصلاح نقصهایتان تلاش کنید.
تحت شرایط استرسزا، فشار نیاورید
همیشه شرایط سختی در ازدواج پیش میآید. این شرایط می تواند شامل شرایط بیکاری، فشار مالی یا حتی بیماری یکی از طرفین باشد. مثلا کسی را تصور کنید که فردا صبح عمل جراحی مهمی دارد. همسر او می تواند شب قبل از عمل جراحی فضایی از غموغصه را در خانه به وجود آورد یا اینکه یک مهمانی بگیرد و تمام دوستان با روحیه همسرش را دعوت و سعی کند آن شب از فکر کردن به نتیجه عمل دوری کنند. انتخابهای ما در زندگی خیلی مهم هستند. مثلا یک همسر هم میتواند بنشیند و آنقدر فضا را ناراحتکننده کند تا به حدی برسد که یک دغدغه جدید هم به وجود بیاید. شما در شرایط سخت زندگیتان باید از به وجود آمدن فشار جدید جلوگیری کنید.
شنبه 20/10/1393 - 13:9
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
ازدواج و همسرداری
حق مسکن با زن یا مرد؟
حق مسکن با زن یا مرد؟
یکی از موضوعات مهمی که بعد از ازدواج زوجین پیش می آید، تعیین محل سکونت مشترک است. خانواده از زمانی به طور جدی آغاز می شود که زن و شوهر زیر یک سقف بروند و زندگی مشترک خود را آغاز کنند. تهیه مکانی برای زندگی خانواده، لازمه شروع زندگی مشترک است و آغازی برای تشکیل نهاد مقدس خانواده که پایگاه مهرورزی، ایثار و عطوفت است.
ابتدا باید دید که تکلیف تهیه مسکن بر عهده کدامیک از زوجین است.
تهیه مسکن تکلیف کیست؟
در ماده 1107 قانون مدنی آمده است: نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینههای درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض.
طبق این ماده مسکن جزیی از حق نفقه زوجه می باشد و زوج مکلف است که مسکن مناسبی برای خانواده خود تهیه کند. نکته دیگر این ماده این است که مسکن تهیه شده باید متناسب با شان و مرتبه اجتماعی زن باشد و در غیر اینصورت زن می تواند از سکونت در آن خانه ممانعت کند. سوال دیگر این است که حق تعیین محل سکونت مشترک زوجین با کدامیک از زوجین است؟
تعیین محل سکونت مشترک زوجین حق کیست؟
از لحاظ دینی و اخلاقی ایده آل آن است که زوجین با همفکری و تصمیم گیری مشترک به یک تفاهم برسند و محل زندگی آینده خود را مشخص کنند ولی اگر نتوانستند به نتیجه یکسانی برسند، قانون مدنی تکلیف را روشن کرده است.
بر اساس ماده 1114 قانون مدنی: زن باید در منزلی که شوهر تعیین میکند سکنی نماید مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد.
همچنین طبق ماده 1005 قانون مدنی: اقامتگاه زن شوهردار همان اقامتگاه شوهر است.
همانطور که ملاحظه می شود از نظر قانون مدنی تعیین مسکن خانواده حق شوهر است و این حق، طبق ضابطه پذیرفته شده در حقوق، قابل واگذاری به زن است و این واگذاری ممکن است ضمن عقد ازدواج یا ضمن عقد دیگر باشد.
از نظر قانون مدنی تعیین مسکن خانواده حق شوهر است و این حق، طبق ضابطه پذیرفته شده در حقوق، قابل واگذاری به زن است و این واگذاری ممکن است ضمن عقد ازدواج یا ضمن عقد دیگر باشد.
علت این حق آن است که تهیه مسکن وظیفه شوهر است. همچنین در حقوق ایران، مانند حقوق بسیاری از کشورها، ریاست خانواده به عهده مرد است. ماده 1105 قانون مدنی که مبتنی بر آیه 34 سوره مبارکه نساء و فقه اسلامی است در این زمینه می گوید: در روابط زوجین ریاست خانواده از خصائص شوهر است.
در توضیح این قاعده باید گفت که هر اجتماعی نیاز به رئیسی دارد که کارها را هماهنگ کند و در صورت بروز اختلاف، نظر او قاطع باشد. خانواده نیز از این مسئله مستثنی نیست. اصولا زن و شوهر باید با صفا و صمیمیت و توافق یکدیگر امور خانواده را اداره کنند. اما اگر درباره مسائل خانوادگی بین آنان اختلاف نظر و سلیقه پدید آید، نظر مرد به عنوان رئیس خانواده مقدم خواهد بود. اگر خانواده رئیسی نداشته باشد و زن و مرد در اداره امور آن برابر باشند، ناچار باید برای حل اختلاف خود در هر مورد به دادگاه رجوع کنند و همین امر ممکن است صلح و صفای خانواده را بهم بزند و پایه های زندگی مشترک را فرو ریزد. ریاست خانواده برای تثبیت و مصلحت خانواده به مرد داده شده است و یک امتیاز و حق فردی برای شوهر محسوب نمی شود. ریاست خانواده بیشتر یک وظیفه اجتماعی است که برای تامین سعادت خانواده به مرد محول گردیده و او نمی تواند از آن سوء استفاده کند و برخلاف عرف و مصلحت خانواده آن را به کار ببرد.
استثنائات این قاعده
1 – دفع ضرر
برابر با ماده 1115 قانون مدنی، اگر بودن زن با شوهر در یک منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد زن می تواند مسکن علی حده اختیار کند و در صورت ثبوت مظنه ضرر مزبور محکمه حکم بازگشت به منزل شوهر نخواهد داد و مادام که زن در بازگشتن به منزل مزبور معذور است نفقه بر عهده شوهر خواهد بود.
قانون گذار در این ماده به قاعده فقهی لا ضرر عمل کرده که طبق آن در اسلام حکمی که از آن ضرری ناشی شود وجود ندارد. فرض این ماده هم این است که سکونت در منزل شوهر ضرری را متوجه زن کند که در این صورت حکم قبلی مبنی بر لزوم سکونت زن در منزل شوهر ملغی می شود. یعنی اگرچه یکی از تکالیف زناشویی برای زن آن است که در منزلی که شوهر تهیه میکند، سکونت کند، اما در فرضی که زندگی مشترک برای زن مشقتبار باشد یا خوف ضرر بدنی، مالی و شرافتی برای زن وجود داشته باشد، وی میتواند به تجویز این ماده و بر اساس «نفی ضرر»، مسکن جداگانهای اختیار کند و در صورت اثبات ضرر، محکمه حکم به بازگشت زن به منزل شوهر نخواهد داد. در ضمن این جدا زندگی کردن باعث نمی شود که حق نفقه زن از بین برود و مرد همچنان مکلف به پرداخت نفقه است. البته زن در این باره و در خصوص محل زندگی باید از دادگاه رای بگیرد.
2 – شرط ضمن عقد
همان طور که قبلا مطرح شد میتوان این حق را در شروط ضمن عقد درج و به این ترتیب آن را به زن منتقل کرد. این روش فوایدی زیادی دارد. پس بد نیست درباره نحوه انتقال این اختیار به زن بدانید که این حق به دو صورت به زن منتقل میشود: یکی ضمن عقد نکاح و دیگری بعد از عقد.
یعنی هم میتوان این حق را ضمن عقد نکاح و هم میتوان بعد از عقد نکاح به زن داد و بر اساس این شرط حق تعیین مسکن از شوهر سلب و اختیار تعیین منزل به زن داده میشود. البته بعد از دریافت این حق زن باید منزلی را انتخاب کند که متناسب با وضع اجتماعی شوهر و شأن و مرتبه اجتماعی خودش باشد. به عبارت دیگر لزوم سکونت زن در منزلی که شوهر معین کرده در صورتی است که اختیار تعیین منزل از طرف شوهر به زن داده نشده باشد در غیر این صورت هر منزلی را که زن معین کند، شوهر باید آن را فراهم تا زن در آنجا سکونت کند و شوهر هم برابر قانون باید به آن منزل برود.
شنبه 20/10/1393 - 13:8
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
ازدواج و همسرداری
چگونه رگ خواب شوهرتان را به دست آورید؟
چگونه رگ خواب شوهرتان را به دست آورید؟
هر زنی دوست دارد به بهترین نحو زندگی زناشوییاش را مدیریت کند تا بتواند زندگی خوبی برای خود و همسرش مهیا کند؛ اما مدیریت یک زندگی به این راحتیها نیست؛ به خصوص اینکه اول از همه باید مرد زندگی را گونهای اداره کرد و به او جهت داد که هم در راه زندگی همراه باشد و هم احساس نکند در زندگی هیچ حقی ندارد و همسرش تمام امور را به دست گرفته است ؛ همینها هم هستند که اداره زندگی را سخت میکنند تا جایی که میتوان گفت خیلی مشکلتر از اداره یک شرکت بزرگ است؛ زنی توانمند است که نه تنها خودش احساس خوشبختی کند بلکه همسرش هم از زندگی رضایت داشته باشد.
بهرهبرداری از فاصله
دکتر جان گری، نویسنده کتاب مردان مریخی زنان ونوسی میگوید: مردها مانند کش هستند؛ زمانی که عقبنشینی میکنند قبل از اینکه مثل فنری برگردند تا اندازهای میتوانند کش بیایند؛ مثال کش، استعاره کاملی برای درک چرخه نزدیکی و صمیمیت مرد است که شامل نزدیک شدن، عقبنشینی و دوباره صمیمیشدن است. در واقع میل عقبنشینی در مردها غریزی است و نمیتوان آن را یک تصمیم یا انتخاب دانست، حتی میتوان گفت زمانی که مردی همسر زنی است هر از گاهی نیاز دارد که عقبنشینی کند تا بتواند دوباره صمیمی شود.
وقتی شوهرتان مدتی خود را از شما دور میکند سعی نکنید خودتان را به او بچسبانید چرا که مرد شما برای به کمال رساندن استقلال یا خودمختاری خود عقبنشینی میکند ولی نگران نباشید وقتی کاملا به عقب کشیده شود بلافاصله مانند فنر نزد شما باز میگردد.یادتان نرود که اگر مردی فرصت عقبنشینی پیدا نکند فرصت نخواهد یافت که قویا آرزوی نزدیک شدن به شما در او تقویت شود.
حرف کشیدن از کسی که حرف نمیزند
به نظر خیلی از زنها، مردها درست زمانی خود را کنار می کشند که آنها میخواهند صحبت کنند و صمیمی شوند؛ اما اینطور نیست چرا که از روی بدشانسی زن درست همان موقعی میخواهد حرف بزند که مرد در دوران عقبنشینی خود است.یادتان باشد زمانی که مرد خود را عقب میکشد موقعیت خوبی برای همصحبتی و صمیمیت با او نیست.اگر بتوانید این روحیه عقبنشینی مردان را قبول کنید دیگر از همدردی نکردن مرد آزرده خاطر نخواهید شد؛ یادتان باشد اگر بخواهید او را به حرف بیاورید باید خودتان او را به سخن بیاورید چرا که مردها برای حرف زدن دلیل میخواهند؛ آنها صرفا برای همدردی صحبت نمیکننداما بعد از مدتی که زن شروع به صحبت میکند مرد انبساط خاطر پیدا کرده و خود را در گفتههای همسرش شریک میکند.
خشم یعنی شکست
اگرهمسرتان به راحتی عصبانی میشود چاره کار برای کنترل او، مقابله به مثل نیست بلکه باید سعی کنید عصبانیت او را درک کنید تا زنجیر طولانی درگیریها پاره شود؛با بالا بردن صدایتان بلافاصله موجب برانگیخته شدن بیشتر او شده و در نتیجه نهتنها نخواهید توانست او را کنترل کنید بلکه ممکن است شرایط کاملا از دستتان خارج شود و باعث تصمیمگیریهای غیرمنطقی و غیرعاقلانه از سوی شما یا شوهرتان شود و اوضاع را وخیمتر کند. در مقابل، سکوت شما زمینه تداوم یا تکرار بد اخلاقیهای شوهرتان را از بین میبرد. شما باید با صداقت خود، اعتماد و صمیمیت طرف مقابل را جلب کنید. اگر یک نفر بتواند جوابگوی مشکل شود و مسئولیت رفتارهای مخرب یا نادرست خود را بپذیرد، موجب می شود که طرف مقابل نیز همین رفتار را داشته باشد. مواظب باشید هنگام عصبانیت و بد اخلاقی او، حرف ناپسندی بر زبان نرانید.
با همسر ولخرج چه کنیم؟
اگر همسرتان مدام به دوستانش پول قرض میدهد یا بدون هیچ فکری بیمحابا پول خرج میکند و چیزی برای پسانداز باقی نمیگذارد باید سعی کنید کمی مدیریت مالی خانه را در دست بگیرید تا شوهرتان را هم بهتر کنترل کنید؛ برای اصلاح همسرتان با انتقادهای پیاپی از او یا دست گذاشتن روی اشتباهات و قصورات او شروع نکنید. چه همسر شما مستحق این سرزنش باشد چه نباشد. این نحوه برخورد تنها اختلاف و فاصله بین شما را افزایش میدهد و راه گفتوگو را سختتر میکند. به جای این کار، سعی کنید با شیوه دوستانه و عاشقانه با این موضوع مواجه شوید. مثلا به او توضیح دهید که میخواهید هزینههای خودتان و همسرتان را تحتکنترل قرار دهید و بحث را از آنجا شروع کنید. تاکتیک دیگر، حرف زدن در مورد راههای پسانداز پول برای چیزی مهم مانند یک سفر خوب، خرید خانه یا حتی دوران بازنشستگی است. طوری رفتار کنید که شما و همسرتان در راه اهداف اقتصادی خانواده یک تیم باشید. در غیر این صورت همسر شما ممکن است در مورد هزینههایی که انجام میدهد به شما دروغ بگوید.
رگ خواب همسر!
اگر همسرتان به مادرش وابستگی زیادی دارد برای کنترل بیشتر او راهش این نیست که با مادر و خانواده او دربیفتید؛بلکه بهتر است ارتباط خوب و نزدیکی با مادرشوهرتان برقرار کنید. ممکن است گاهی نیاز داشته باشید که از طریق او روی همسرتان تاثیر بگذارید. از طرف دیگر زمانی که همسرتان ببیند با گارد بسته با مادرش برخورد نمیکنید، با آرامش بیشتری به سمت شما کشیده میشود و از اینکه شما هم مادرش را دوست دارید، احساس رضایت میکند. یادتان باشد مادرشوهر و خواهرشوهر را اولویت تاثیرگذار در زندگیتان ندانید. آنها میتوانند خوب یا بد باشند، ممکن است شما را ناراحت کنند، ممکن است احساس کنید آنها قصد دخالت در زندگی تان را دارند. صرفنظر از اینکه آنها چه میکنند، خوب هستند یا نه نباید همسرتان را به دلیل رفتار خانوادهاش تحت فشار قرار بدهید. او را مجبور نکنید پاسخگوی رفتار خانوادهاش باشد. این کار غیرضروری است و تنها نتیجهاش این است که او سعی میکند در این تنش از شما فاصله بگیرد یا احساس حقارت کند.
چه کنیم که دروغ نگوید؟
گاهی عدهای از مردها آنقدر دروغ میگویند و پنهانکاری میکنند که نه تنها شناختشان بلکه پیشبینی و کنترل آنها نیز بسیار مشکل میشود؛ برای مواجهه با این مورد، اول باید سعی کنید ریشه دروغها و پنهانکاریهای او را بشناسید. گاهی افراد برای اینکه خود را مطابق میل اطرافیان نشان دهند دروغ میگویند. دلیل ترس از تنبیه و اجتناب از آن است. البته دروغگویی میتواند از علائم بعضی اختلالات روانشناختی نیز باشد. بعد توجه کنید که آیا این رفتار در موقعیتهای دیگر و در ارتباط با افراد دیگر هم اتفاق می افتد؟ آیا این رفتار از ابتدای آشنایی همسران بوده یا مدتی بعد شکل گرفته است؟
از آنجا که مهمترین دلیل دروغگویی احساس ناامنی و پذیرفته نشدن از سوی اطرافیان است، با ایجاد یک فضای امن به دور از سرزنش و توبیخ در رابطهتان میتوانید به تدریج این مشکل را برطرف کنید.
ضمن اینکه درباره پیامدهای پنهانکاری و دروغگویی مانند از بین رفتن اعتماد میان طرفین و به وجود آمدن فاصله عاطفی و کاهش علاقه با همسرتان نیز صحبت کنید. در مواردی هم که تلاشهایتان نتیجهای دربر نداشت استفاده از کمکهای یک مشاور و یادگیری مهارتهای ارتباطی گزینه مناسبی است.
معجزه هم رنگی!
شاید به نظرتان عجیب باشد که همسرتان به دلیل اینکه او را در علائق شخصیاش همراهی نمیکنید از شما دلسرد و مایوس شود. چه فکر کردهاید؟ او به همین سادگی راهش را از شما جدا میکند. او فوتبال دوست دارد؟ عاشق بازیهای رایانهای است؟ عاشق روزنامه و وبگردی است؟ دوست دارد هرشب فیلم ببیند؟ چرا همراهیاش نمیکنید؟ کار بسیار سادهای است اما برای همسرتان بسیار معنادار است. شماهم که بدتان نمیآید او همه چیز را باشما شریک شود در این صورت شما هم وارد تیم او میشوید و میتوانید با هم تصمیم بگیرید چه زمانهایی را به این تفریحات اختصاص دهید تا هم لذت ببرید و هم بتوانید گاهی هم او را وارد تفریحات مورد علاقه خود کنید.
با خرج خانه چه کنیم؟
ممکن است دوست داشته باشید که خرج خانه را دردست بگیرید اما شوهرتان موافق این امر نباشد نباید به یکباره با او در بیفتید بلکه باید خیلی منطقی با او صحبت کنید. با دقت زیاد به كارهای او و حرفهایش توجه كنید چون در این صورت متوجه میشوید دلایل مخالفت او کجاست . بهتر است با دقتی كه از خود نشان میدهید به او این اطمینان را بدهید كه همه چیز در زندگی روزانه شما حساب و كتاب دارد و بدون این حساب و كتابها خرج نمیكنید و خودتان مواظب همه چیز هستید. سعی کنید با او همراه شوید تا زندگی بهتری را برای خود و همسرتان فراهم كنید. فراموش نكنید به او یادآوری کنید که شما با كمی اقتصادی فكر كردن میتوانید هم كمك خرج خانه باشید و هم پسانداز خوبی را برای زندگی مشتركتان فراهم كنید.
راهی برای کنترل نگاه شوهرتان
مرد چشمچران برای هر زنی آزاردهنده است اما توصیه میکنیم زود قضاوت نکنید اگر تنها یكبار احساس كردید كه همسرتان با نگاهی كه از نظر شما ناپسند است به فرد دیگری چشم دوخته ناراحت نشوید. اگر دچار تردید شدید هر نگاه و رفتار همسرتان را زیر ذرهبین قرار ندهید و نسبت به او حساس نشوید. باید بدانید این حساسیتها به رفع مشكل كمك نخواهد كرد بلكه باعث اضطراب بیشتر و گاهی بیماری وسواس و بدبینی میشود.
اگر واقعا یقین پیدا كردید كه همسرتان به شكلی متفاوت به زنان دیگر نگاه میكند، زیادهروی نكنید و این رفتار او را به دیگر جنبههای زندگیتان تعمیم ندهید و نگذارید این رفتار همسرتان دیگر حوزههای زندگیتان را هم بهخود درگیر كند.
اگر میخواهید همسرتان با شما همراه شود و بیشتر برای دوام زندگی مشتركتان تلاش كند، انتظاراتتان را در محدوده شرع و عرف با او در میان بگذارید و اگر بعد از آن رفتارش را انكار كرد، ابتدا این انكار را بپذیرید. حالا شما هم با او همكلام شدهاید، وقت آن است كه مجددا با كمك او چارچوب جدیدی را برای حدود روابطتان تعیین كنید و در موردشان با او به توافق برسید. از او بخواهید در آینده به این تفاهمنامه پایبند باشد تا اگر این اصول مشترك را بار دیگر نادیده گرفت، بتوانید برخورد جدیتری را درنظر بگیرید.
شنبه 20/10/1393 - 13:8
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
كودك
راه هایی ساده اما کاربردی در حل حسادت های کودکانه
راه هایی ساده اما کاربردی در حل حسادت های کودکانه
اگر دیدید یکی از فرزندان تان رفتارش تغییر کرده و نسبت به خواهر و برادرش حسادت می کند، ممکن است دلیل این رفتارها به خاطر اعمال و رفتار نامناسب شما باشد.
همه خواهر و برادرها با هم دعوا، بگو و مگو و پشت سر هم بدگویی می کنند، همدیگر را مسخره می کنند، اذیت می کنند و... اما راه های ساده ای وجود دارد که می توان از حسادت میان آنها جلوگیری کرد.
1 ـ به نیازها و علایق کودک توجه کنید
هر کودک نسبت به سن و جنس خویش نیازها و احتیاج های خاصی دارد که پدر و مادر باید به نیازها و احتیاج های فرزندان خود توجه داشته باشند. اگر دیدید یکی از فرزندان تان رفتارش تغییر کرده و نسبت به خواهر و برادرش حسادت می کند، ممکن است دلیل این رفتارها به خاطر اعمال و رفتار نامناسب شما باشد. پدر و مادر باید نسبت به فرزندان شان رفتار عادلانه ای داشته باشند و نیز به علایق و نیازهای شخصی کودک توجه کنند.
متاسفانه برخی پدرها و مادرها به نیازها و حتی به علایق شخصی کودکان اهمیتی نمی دهند. اگر بخواهند هدیه ای برای بچه ها تهیه کنند همه را یک شکل و یکرنگ تهیه می کنند که مبادا بچه ها با هم دعوا یا حسادت کنند؛ بنابراین پدر و مادر آگاه سعی می کنند ابتدا نیازها و احتیاج ها و نیز علایق شخصی فرزندان خویش را بشناسند بعد با توجه به شناختی که پیدا کرده اند، هدیه مناسبی برای هر یک از فرزندان خویش بخرند یا این که همه بچه ها را در یک کلاس ورزشی یا هنری... ثبت نام می کنند بهتر است توجه کنند که هر یک از بچه ها به چه کلاسی علاقه مند هستند. خلاصه به کودکان تان نشان دهید چقدر به نیازها و علایق شخصی هر یک از آنها اهمیت می دهید.
2 - هرگز کودکان را با یکدیگر مقایسه نکنید
مقایسه کردن کودکان با یکدیگر، تعریف و تمجید کردن از آنها و به رخ کشیدن خوبی های هر یک بر دیگری از عوامل مهم حسادت است که پدر و مادر باید بشدت از آن دوری کنند؛ چرا که بچه ها به لحاظ روحی و روانی صدمه می بینند و اعتماد به نفس شان را از دست می دهند.
البته همه فرزندان یکسان نیستند، در میان آنها دختر و پسر با استعداد و بی استعداد، خوش اخلاق و بد اخلاق، زشت و زیبا... هست، ممکن است پدر و مادر قلبا یکی را بیشتر از دیگری دوست داشته باشد، اما نباید به گونه ای رفتار کنند که بچه ها متوجه علاقه و اظهار محبت شما به دیگری بشوند.
سعی کنید در رفتار، گفتار و اظهار محبت، کاملا بین آنها مساوات را رعایت کنید.
اگر هم می خواهید یکی از فرزندانتان را به دلیل کار و مهارتش تشویق کنید، بهتر است یا جلوی بچه های دیگر نباشد یا با لحنی او را تشویق کنید که بچه های دیگر احساس نکنند، مهارت خواهر یا برادرش را به رخ آنها می کشید. همیشه سعی کنید به گونه ای رفتار کنید که بچه ها به یکدیگر حسادت نکنند.
3 - مراقب رفتار خود باشید
پدر و مادر با گفتار و رفتارشان می توانند حسادت میان خواهر و برادر را بیشتر کنند یا با رفتاری کاملا درست ریشه های حسادت را از بین ببرند برای این که کودکان خیلی حساس هستند و همه رفتارها و گفتارهای شما را می بینند و نیز می دانند چه رفتارهایی معقول است و چه رفتارهایی غیرمعقول؛ بنابراین اگر دیدید فرزندتان بد رفتاری می کند و خواهر و برادرش را اذیت می کند، ببینید چگونه رفتار کرده اید که حسادت فرزندتان تحریک شده است.
4 - هرگز کودکان را دعوا نکنید
فرزندان تان را تشویق کنید تا درباره اختلاف نظرهایشان و این که بر سر چه مساله ای بگو و مگو دارند، با هم صحبت کنند و خودشان مشکل را بر طرف کنند. اگر هم بچه ها کوچک هستند با آنها همفکری کنید تا علت جنگ و دعواهایشان را متوجه بشوند. هر گاه یکی از بچه ها خواست از خواهر و برادرش بدگویی کند، اجازه ندهید.
این نکته خیلی مهم است که هرگز از کودکی طرفداری نکنید، چرا که باعث حسادت و کینه توزی میان کودکان می شود؛ اگر خواستید یکی از فرزندانتان را تنبیه کنید، توجه داشته باشید:
الف ـ در حضور کسی نباشد بویژه در حضور خواهر و برادرش؛ زیرا احساس حقارت می کند و خجالت می کشد.
ب ـ شما نباید کودک را دعوا کنید یا کتک بزنید یا با او بگو و مگو و جر و بحث کنید. بلکه باید با صبر و آرامش در گوشه ای به دور از همه با او صحبت کنید.
شوربختانه برخی والدین به فرزندان خویش لقب می دهند، مثلا می گویند: تنبل خانم و... و به طور پیوسته در حضور دیگران این لقب را تکرار می کنند. در این صورت خواهر، برادر و دیگران هم جرأت پیدا می کنند و او را تنبل خانم صدا می زنند. در این صورت حسادت و کینه توزی بین بچه ها به اوج می رسد یا این که فرزند خود را مدام جلوی دیگران سرزنش می کنند. سعی کنید به فرزندانتان احترام بگذارید و هرگز آنها را سرزنش نکنید، بلکه با آنها صحبت کنید و دلیل رفتارشان را جویا شوید.
5 - مشکلات کودکان را برطرف کنید
اگر فرزندانتان نمی توانند جنگ، بگو و مگو و نیز اختلاف نظرهایشان را با یکدیگر حل کنند و بنا به عادت با هم دعوا و بگو و مگو می کنند، شما پدر و مادر آگاه و باتدبیر باید به آنها کمک کنید تا بتوانند با همفکری شما راه حل خوب برای برطرف کردن مشکل هایشان پیدا کنند. البته مراقب رفتار و گفتارتان باشید به طوری که بچه ها احساس نکنند بین او، خواهر و برادرش فرق گذاشته اید.
6 - حرف های کودکان را بشنوید
جر و بحث و بگو و مگو بین هر خواهر و برادری پیش می آید و گاهی از دست یکدیگر ناراحت می شوند. شما پدر و مادر آگاه باید اجازه بدهید تا بچه ها درباره موضوعی که ناراحت شان کرده با شما صحبت کنند و ناراحتی خود را نشان بدهند که چه موضوعی باعث شده تا او از دست خواهر یا برادرش ناراحت شود. سعی کنید ناراحتی او را درک کنید و خوب به حرف هایش گوش بدهید.
همچنین از خاطرات دوران کودکی و دعواها و بگو و مگوهایی که با خواهر و برادر خود داشته اید، برایش تعریف کنید. این که بر سر چه مسائلی با آنها دعوا می کردید. به او بگوییددعوا و بگو و مگو بین هر خواهر و برادری پیش می آید و امری کاملا طبیعی است. هیچ مشکلی نیست که قابل حل نباشد؛ البته نحوه گفتار و رفتار شما با کودکان خیلی مهم و تاثیرگذار است.
7 - کودکان را تشویق کنید
وقتی می بینید بچه ها با هم بازی می کنند و شاد هستند، آنها را تحسین کنید؛ البته تحسین کردن بچه ها خوب است، اما باید به طور پیوسته و همیشگی باشد.
8 - اظهار محبت را فراموش نکنید
کودکان به محبت پدر و مادر احتیاج دارند؛ البته محبتی که آثارش در رفتار و گفتارتان نمودار باشد. بچه ها دوست دارند زمان بیشتری را در کنار والدین خود سپری کنند. حتی دوست دارند با آنها بازی کنند؛ بنابراین سعی کنید برای هر یک از فرزندان تان وقت بگذارید، با هر یک از آنها صحبت و بازی کنید. این گونه بچه ها متوجه می شوند که شما چقدر آنها را دوست دارید و به آنها اهمیت می دهید. آن وقت با شما احساس صمیمیت می کنند و درباره مشکلات و اتفاقاتی که برایشان پیش می آید با شما صحبت می کنند.
پس به هر یک از فرزندانتان نشان بدهید که چقدر دوست شان دارید. پدر و مادر با رفتار و گفتار خود می توانند حسادت میان کودکان را بیشتر کنند و ریشه هایش را بخشکانند و از بین ببرند.
شنبه 20/10/1393 - 13:4
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
كودك
جلوگیری از به بار آمدن بچه از خودراضی
جلوگیری از به بار آمدن بچه از خودراضی
دخترک در مهدكودك، بچه خوبی است؛ به حرفها گوش میکند. همه مربیان مهد، از او راضی هستند و او را دختری مهربان، دوستداشتنی و مودب میدانند. پدر و مادر دختر کوچکشان را در منزل، خودخواه، لوس، بهانهگیر و غیرقابل تحمل میدانند كه همه افراد خانواده از دست او به ستوه آمده است. پدر و مادر او در عجب هستند كه چرا رفتار او در محیط مهد با خانه آنقدر متفاوت است.
آیا فرزندشان واقعا دختری لوس و خودخواه است؟ نكند طرز رفتار آنها با فرزندشان اشتباه بوده است؟ نكند تقصیر آنهاست كه دخترک چنین رفتاری دارد؟
به چه بچهای لوس میگویند؟
بچه لوس، به بچهای اطلاق میشود که بخواهد همه خواستههایش(چه معقول و چه غیر معقول) توسط بزرگترها به سرعت برآورده میشوند. او تحمل ناكامی را ندارد. این خواستهها ممكن است در كودكان كوچكتر قابل انجام باشند اما كودكان بزرگتر، خواستههای بیشتری دارند و اگر خواستههایشان برآورده نشود، بدرفتاری بیشتری نشان میدهند.
جلوگیری از به بار آمدن بچه از خودراضی
اگر میخواهید از لوس شدن فرزندتان جلوگیری کنید، باید بدانید بهترین راه، داشتن قوانین و مقررات در خانواده است. به عنوان نمونه اگر بچهها با خانواده بیرون میروند، بدانند كه در مغازه فقط اجازه خرید یك وسیله را دارند یا از قبل بدانند كه آن روز هیچ چیز برای آنها خریده نمیشود. باید سعی كنیم تغییری در رفتارمان ندهیم و با ثبات باشیم. در این صورت بدرفتاری و لوسی كودكان، بهتدریج از بین میرود.
اثر تشویق و تنبیه در تربیت و رفتار کودک
پدران و مادران بدانند در تربیت و رفتار کودک، تشویق و تنبیه اثرگذار است. تشویق كمككننده است و باعث رفتار خوب كودك میشود. اما باید به كودك خود بفهمانیم كه چه رفتاری مد نظر ماست. مثلا بگوییم اگر در برخورد با دیگران سلام كند، جایزهای میگیرد. اما این تشویقها و جایزهها هم نباید دایم تكرار شود چون كودك شرطی میشود و هر كاری را فقط به خاطره جایزه انجام میدهد. اما تنبیه، به خصوص تنبیه بدنی، اصلا كار درستی نیست و اثر منفی بر كودك میگذارد. كودكی كه رفتار نامناسب دارد، قلدر است و روی حرف خودش ایستاده، ممكن است بیشفعال باشد و تنبیه كردن او هم اثر عكس خواهد داشت. بعضی از این كودكان، اختلالهای مقابلهای دارند. آنها همكاری ضعیفی دارند و دایم جواب «نه» میدهند. این بچهها تحمل موضع بالاتر از خود را(چه پدر، چه مادر و چه معلم) ندارند. چنین كودكانی را باید جداگانه درمان كرد.
دلیل لوس شدن بچه
دلیل اینکه فرزند لوس بار میآید، کارهای پدر و مادر است. این دسته از پدران و مادران به كودكان خود، باج میدهند تا كاری نكنند كه آبروی آنها برود اما بعدا آنها را تنبیه میكنند. چنین كاری خیلی بد است. كودك باید در همان لحظه متوجه كار بد خود بشود. برای اینكه چنین مشكلی پیش نیاید، باید از قبل روی كودك كار كرد و تصمیم قاطع بگیریم تا رفتارهایش را اصلاح كنیم. اگر با كودك خردسال خود به میهمانی میرویم، باید بدانیم كه وی تحمل یك میهمانی طولانی را ندارد؛ پس باید زمان میهمانی كوتاه باشد و همراه خودمان وسایلی ببریم كه وی را سرگرم كند. بدانیم كه رها كردن كودك در میهمانی اشتباه است. همچنین باید از قبل برای كودك خود روشن كنیم كه از او چه میخواهیم. به عنوان نمونه چند رفتار ساده مثبت را به او یادآوری كنیم:«با صدای آرام حرف بزن! میوه را وقتی تعارف كردند بردار!» سپس از او میپرسیم كه آیا متوجه صحبتهای ما شده یا نه؟ باید مطمئن شویم كه كاملا حرف ما را درك كرده است. نكته مهم دیگر آن است كه رفتارهای منفی را به او نگوییم. مثلا نباید بگوییم:«داد نزن! به میوه حمله نكن!» در ضمن اگر در میهمانی بدرفتاری كرد، باید میهمانی را ترك كنیم. برای انجام این كار باید از قبل با صاحبخانه هماهنگ كرده باشیم كه او ناراحت نشود یا پادرمیانی نكند. كودك ما باید بفهمد كه ما در تصمیم و حرف خود كاملا جدی هستیم.
شنبه 20/10/1393 - 13:3
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
ازدواج و همسرداری
سبک زندگی خانگی هر ایرانی
سبک زندگی خانگی هر ایرانی
فراز و نشیب های زندگی زناشویی
شادبودن ،صبوری ،صحبت کردن هوشمندانه،تشویق وترغیب، اعتماد،و..بسیاری ترفندها و روشها می تواند همسر شما را خوشحال و خرسند کند با ما همراه باشید
زندگی فراز و نشیب های زیادی دارد، و زندگی زناشویی نکات بسیار، ولی این به میل شخصی شما بستگی دارد که چقدر مایل هستید همسرتان از شما راضی باشد؟زندگی در کنار یک فرد که بتوانید با آن رشد کنید بهترین نعمت از طرف خداست و باید بدانید که همین نعمت را خیلی ها ندارند و از نبود یک همدم د رکنار خود رنج می کشند. بنابراین منتظر خوشبختی و خوشحالی نباشید! سعی کنید خودتان آن را به سمت خود فرا بخوانید، د راین مقاله سعی کردیم که نکاتی را به شما ارائه دهیم که می دانیم در روابط تاثیر به سزایی دارد.
به همسر خود امتیاز دهید
مردان فکر می کنند وقتی برای زن کار خیلی بزرگی انجام دهند، امتیاز بالایی به دست آورده اند. آنها تصور می کنند اگر کارهای کوچکی انجام دهند ( مثل خریدن یک شاخه گل) ، امتیاز کمی می گیرند. مردها اساس امتیازگیری را در کارهای بزرگ می بینند و معتقدند با متمرکز کردن وقت و انرژی خود به منظور انجام کاری بزرگ برای زن می توانند او را راضی کنند ؛ اما در واقع این فرمول درباره زن کاربردی ندارد، چون از نظر زن، کسب امتیاز طور دیگری است.
برای زن هر هدیه ای ارزش یکسان دارد. اندازه اش مهم نیست. هر چند مرد فکر می کند که برای هدیه بزرگ امتیازی بیشتر به دست می آورد. اما او متوجه نیست که برای زن هدایای کوچک هم به اندازه هدایای بزرگ مهم هستند. بدون درک این فرق اساسی در خصوص کسب امتیاز، زن و مرد همیشه در روابط با یکدیگر کلافه می شوند و احساس یأس می کنند.
راه های گوناگونی وجود دارد که مرد بدون زحمت زیاد بتواند امتیازهای بیشتری به دست آورد. فقط مطلب این است که انرژی و توجه خود را که در راه دیگری صرف می کند- به درستی هدایت کند. بیشتر مردها راجع به این مطالب آگاهی قبلی دارند. اما به خودشان زحمت انجام آنها را نمی دهند چون متوجه نیستند که چقدر این کارهای به ظاهر کوچک برای زن مهم است.
با کارهای کوچک برای همسرتان امتیاز بالا بگیرید
مرد در حقیقت باور دارد که در مقایسه با کارهای بزرگی که او انجام می دهد کارهای کوچک بسیار ناچیزند. بعضی از مردها در آغاز روابط ممکن است کارهای کوچک ارائه دهند ولی پس از یکی دوبار از این کار دست می کشند و با کمک نیروی ذاتی، انرژی خود را برای انجام کارهای بزرگ صرف می کنند و سپس از انجام کارهایی که به ظاهر برای او کم اهمیت هستند و برای ارضای زن بسیار ضروری است غفلت می کنند.
مرد برای برآوردن خواسته های زن، باید بفهمد که زن به چه چیزهایی نیاز دارد تا بتواند احساس همدردی و محبت کند. نوع امتیاز جمع کردن از زن ها ربطی به سلیقه ندارد. بلکه واقعاً یک نیاز است. زنها در مناسبات خود، به اظهارات محبت آمیز زیادی نیاز دارند تا بتوانند احساس کنند که مورد علاقه اند. درک این مطلب می تواند برای یک مرد بسیار سخت باشد.
اثر جادویی کارهای کوچک
وقتی که مردی برای زن کارهای کوچک انجام می دهد، او را جادو می کند. همان طور که زن به آنچه نیاز دارد می رسد، مرد هم احساس قدرت و مؤثر بودن می کند و هر دو به کمال می رسند.
در حد افراط کار کردن مردها
شاید به نظر مرد «بیشتر کار کردن » نوعی محبت به زن محسوب شود ولی زن ها بیشتر در این مورد احساس می کنند که همسرانشان نمی خواهند با آنها باشند مرد باید متوجه باشد که با روزی یک ساعت زود به خانه برگشتن، محبتی بزرگ به همسر خود کرده است.
به این ترتیب فرصت بیشتری برای او پیش خواهد آمد که کارهای کوچکی برای همسرش انجام دهد. در این صورت هر دو از این وضع راضی خواهند بود. حتی در کار کردن مرد هم تأثیر می گذارد و او بهتر و موفق تر به کارهای روزانه ادامه خواهد داد.
زن ها توانایی مخصوصی دارند که از کوچک ترین موارد زندگی به همان اندازه موارد بزرگ قدردانی می کنند. این برای مردها نعمتی است. بیشتر مردها برای موفقیت بیشتر تلاش می کنند، زیرا معتقدند که موفقیت به آنها شایستگیِ داشتن عشق و محبت را می دهد.
آنها در عمق وجودشان طالب عشق و تحسین دیگران هستند. با این همه نمی دانند که بدون داشتن موفقیت بزرگتر می توانند عشق و تحسین دیگران را به دست آورند. یک زن باید با قدردانی از کارهای کوچکی که مرد برایش انجام می دهد ، او را از اعتیاد به موفقیت نجات دهد.
ولی اگر زنی درک نکند که این کار او چقدر برای مرد مهم است احتمال دارد از مرد قدردانی نکند و این امر سبب می شود که مرد هم به کارهای کوچک اهمیت ندهد.
شنبه 20/10/1393 - 13:3
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
بهداشت روانی
انزوای اجتماعی در کودکان
انزوای اجتماعی در کودکان
کودکانی که تحت زورگویی همسالان خود قرار میگیرند با احتمال بیشتری در معرض بروز مشکل در بخشهای دیگر زندگی خود خواهند بود. محققان اخیراً دریافتهاند حداقل سه فاکتور در رفتار کودکان وجود دارد که باعث انزوای اجتماعی در آنها میشود و این فاکتورها ناتوانی کودک در انتخاب و یا پاسخ دادن به تعاملات غیرکلامی دوستان را شامل میشود. آمار نشان میدهد بین ۱۰ تا ۱۳ درصد کودکان در سنین مدرسه طرد شدن از طرف دوستان را تجربه میکنند.
زورگویی به کودکان و انزوای اجتماعی علاوه بر مشکلات روانی احتمال کسب نمرات پائین، اخراج شدن از مدرسه و اعتیاد به مواد مخدر را افزایش میدهد.
به گفته محققان، مهارتهای اجتماعی کودک طی بازی به دست آمده و اثرات آن بعدها در زندگی او ظاهر خواهد شد.
زمانهای بازی ساختار نیافته یا بازیهایی که بدون نظارت و راهنمایی بزرگسالان انجام میگیرد، همان لحظاتی است که کودک سبک رفتار بزرگسالان و نحوه برقراری ارتباط به روش بزرگسالان را تجربه میکند.
کودکانی که از نظر اجتماعی مشکل دارند، حداقل در سه گستره دیگر تعاملات غیرکلامی مانند دریافت نشانههای غیرکلامی، درک معانی اجتماعی آنها و ارائه راهحل برای حل مشاجرات اجتماعی نیز با چالش روبهرو میشوند.
برای مثال گاهی کودک قادر به درک معنای تکان دادن پا و ... به نشانه بیصبری و ... نیست. دوستی با یک یا دو دوست فرصت تمرین مهارتهای اجتماعی مورد نیاز کودک را برایش فراهم میکند.
در این میان کمک والدین، معلم و سایر بزرگسالان نیز نقش مؤثری دارد. آنها باید به جای واکنش نشان دادن با رفتارهایی مانند خشم، خجالت و ... در برابر کودک، به او مهارتهای اجتماعی را بیاموزند.
برای آموزش این مهارتها توجه به نکات زیر ضروری است:
شرح اتفاق رخ داده باید بدون قضاوت قبلی از کودک پرسیده شود.
از کودک خواسته شود تا اشتباهش را بیان کند (زیرا گاهی کودکان بدون آنکه از نقش خود در یک رویداد مطلع باشند، شاهد عکسالعمل اطرافیان هستند).
به جای سرزنش کودک برای درک و تعیین اشتباهات و ... باید سؤالاتی از او پرسیده شود تا به او در درک اشتباهش کمک کند.
با بیان یک داستان مشابه و خیالی به کودک کمک شود تا گزینه و راهحل درست را انتخاب کند.
به کودک تکالیف اجتماعی داده شود تا او نیز برای کسب این مهارتها تمرین کند. برای مثال باید به کودک گفت: «حالا که فهمیدی اگر اسباببازیهایت را به دیگران بدهی چه اهمیتی دارد، فردا این کار را تمرین کن و نتیجهاش را برایم تعریف کن »
شنبه 20/10/1393 - 13:3
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
گزارش محتوا
محتوای مخالف با موازین شرعی
محتوای مخالف با مصالح نظام جمهوری اسلامی
محتوای نقض کننده حریم شخصی من
محتوای مخالف با موازین اخلاقی
مورد توجه ترین های هفته اخیر
لینک ها
جستجو در مطالب روزانه
ثبت مطلب جدید
مطالب روزانه اعضا
فعالان مطالب روزانه
مطالب من
نظرات مطالب من
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته