به همین خاطر، انقلاب اسلامی را بیشك میتوان بزرگترین انقلاب مردمی عصر حاضر نامید.
مسوولان نظام جمهوری اسلامی از همان ابتدای امر از
طریق انتخابات مردمی روی كار آمده و این روند طی سه دهه از عمر انقلاب
ادامه یافته است و تقریبا هر سال شاهد برگزاری انتخابات و حضور با شكوه
مردم در آن بودهایم.
در این میان همه اركان نظام به طور مستقیم یا
غیرمستقیم از طریق رأی ملت برگزیده شدهاند و جایگاهی نیست كه مردم در
قدرتیابی آن نقشی نداشته و از دایره نظارت و كنترل مردمی خارج مانده
باشد.
از این جهت، انتخابات و رجوع به آرا و نظرات مردم
همواره به مثابه یكی از نمادهای مهم در نظام جمهوری اسلامی ایران و پشتوانه
جدی برای نظام به شمار آمده و برگزاری انتخابات آزاد و احترام به آرا و
عقاید مردم، نشانهای از جمهوریت نظام و اعتماد متقابل بین دولت و مردم و
مشاركت مردم در اداره امور كشور است.
با وجود این بیگانگان و بویژه كشورهای غربی، همواره سعی داشتهاند این تجلی مهم همبستگی را در كشور مختل كنند.
انتخابات
برای دشمنان جمهوری اسلامی همواره فرصتی برای به چالش كشیدن انسجام و
كارآمدی نظام بوده است بنابراین در ادوار مختلف و با انواع و اقسام
ترفندها، تلاش نمودهاند چالشهایی ایجاد كنند كه مهمترین آنها فتنه سال
88 بوده است.
در فتنه 88 دشمنان نظام جمهوری اسلامی سعی كردند
با انواع حیلهها و ترفندها در صفوف منسجم ملت ایران شكاف ایجاد كنند و از
این رهگذر به اهداف شوم خود دست یابند.
غافل از اینكه ملت ایران با گوش فرادادن به فرمان
ولیفقیه و با تشكیل صفوف به هم پیوسته قادرند هر توطئهای را خنثی كنند.
اینك با فرارسیدن انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامیلازم است مردم متدین
و با شعور ایران، آگاهی و هوشیاری خود را حفظ كنند و از نقشههای خائنین
داخلی و دشمنان بیگانه مطلع شوند.
برخی از دسیسههای بیگانگان در انتخابات، به شرح ذیل مورد بررسی قرار میگیرد:
1. سناریوسازیهای غرب پیش از انتخابات
الف) القای ناسالم بودن انتخابات
به
طور كلی، یكی از اهدافی كه بیگانگان همواره پیش از برگزاری انتخابات در
ایران دنبال میكنند، القای ناسالم بودن انتخابات در ایران است بنابراین
همواره تلاش داشتهاند با اظهارنظرهای مغرضانه این موضوع را به حامیان برخی
نامزدها القا كنند و آنها را به تقابل با نظام و فرآیند قانونی انتخابات
سوق دهند.
ب) تبلیغ عدم مشاركت مردم در انتخابات
سران
كشورهای غربی همواره با اظهار نظرها و حمایتهای رسانهای به تبلیغ منفی
درباره انتخابات ایران و جهت دادن افكار عمومیمردم كشور در جهت مشاركت
نكردن در انتخابات پرداختهاند تا اعتماد مردم را نسبت به مسوولان نظام
جمهوری اسلامی سلب و در نتیجه از سطح مشاركت سیاسی آنان در انتخابات
بكاهند. تجربه انتخابات 30 ساله جمهوری اسلامی نشان میدهد رسانهها و
مقامات غربی در ماههای منتهی به انتخابات، فضاسازی زیادی برای كاهش حضور
مردم در پای صندوقهای رأی انجام میدهند.
ج) افزایش انتظارات و مطالبات عمومی
نظریهپردازان
اجتماعی و رهبران سیاسی و رسانههای غربی بخوبی بر این نكته واقفند كه یكی
از موثرترین راههای ایجاد شكاف بین مردم و حكومتها، بالابردن سطح
انتظارات مردم از حكومت است؛ به حدی كه حكومت نتواند در كوتاهمدت از پس آن
برآید. بالا رفتن انتظارات موجب افزایش نارضایتی سیاسی و اجتماعی شده و
زمینه را برای بروز خواستههای بیگانگان فراهم میآورد.
د) القای ناكارآمدی نظام جمهوری اسلامی
مقامات
و رسانههای غرب به منظور ایجاد دلسردی در مردم برای جلوگیری از حضور آنها
در پای صندوقهای رأی در انتخابات مختلف، درصدد استفاده جدی از شیوهها و
ابزارهای عملیات روانی برآمدهاند.
در این ارتباط مقامات و رسانههای غربی به افكار عمومی القا میكنند كه:
1ـ جمهوری اسلامی ایران فاقد مشروعیت مردمی است و این حكومت اساسا در پی برآوردن امیال و خواستههای مردم خویش نیست.
2ـ
مسوولان ایرانی فاقد مهارت و توانایی كافی برای اداره كشورند، آنان در
اداره كشور از روشهایی بهره میبرند كه فاقد كارآیی و اثربخشیاند.
3ـ
مسوولان كشوری بیش از آنكه در پی تحقق خواستههای مردم و گشودن گره از
مشكلات مردم باشند، درگیر تنش، چالش و كشمكش با یكدیگرند.
ی) سعی در ایجاد فضای ملتهب در كشور در آستانه برگزاری انتخابات
نظام
سلطه، در دهه اخیر، تهاجم نرم و براندازی نظام اسلامی را به شیوه جدیدی
در دست اقدام دارد. تجربه انقلابهای رنگی كه شیوهای برای براندازی نرم با
بهرهگیری از فرصتهای انتخاباتی است، نشان داده است كه انتخابات در
كشورهای مورد هدف غرب، یكی از فرصتها و بسترهایی است كه با اقدامات طراحی
شده به چالش كشیده میشود بنابراین انتخابات برای دشمنان نظام جمهوری
اسلامی رویدادی مهم و مورد توجه است كه روی آن سرمایهگذاری رسانهای،
سیاسی و امنیتی میشود.
در حال حاضر صدها صفحه سند در كانونهای تفكر و مراكز تصمیمساز غرب برای چگونگی تأثیرگذاری برانتخابات وجود دارد.
به
طور مثال، در «كمیته خطر جاری» كه نقش هدایت و كارگردانی طرحهای حاكمان
آمریكا را عهده دارد، تاكتیكهای جدیدی برای مقابله با انقلاب اسلامیطراحی
شده و مارك پالمر نتیجه بررسیهای كارشناسانه این كمیته را در مصاحبه با
خبرنگار روزنامه آمریكایی نیویورك تایمز چنین بیان میكند:
ایران به لحاظ وسعت سرزمین، كمیت، جمعیت، كیفیت،
نیروی انسانی، امكانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز
در منطقه خاورمیانه و نظام بینالملل، به قدرتی كم بدیل تبدیل شده كه دیگر
نمیتوان با یورش نظامی، آن را سرنگون كرد، امّا میتوان با پیگیری جنگ
نرم، به سرنگونی امیدوار بود. حتی برخی از نخبگان و خواص خواسته یا
ناخواسته در دام براندازی نرم افتادند یا میافتند.
برخی از اقدامات و محورهای جنگ روانی دشمن، در انتخابات، از این قرار است:
1) القای یأس و ناامیدی و تبلیغ تأثیر نداشتن رأی مردم
2) ترسیم فضای سركوب و خفقان و نقض حقوق شهروندی
3) برجستهسازی محدودیت رسانهای در ایران
4) جوسازی علیه نهادهای قانونی و رسمی نظام مانند شورای نگهبان
5) دامن زدن به اختلافات داخلی و تشدید جناحبندیها
6) ایجاد آشوبهای منطقهای و اغتشاشات صنفی و بهرهبرداری از اعتراضات مردمی
7) تبلیغات رسانهای و جوسازی علیه مسوولان نظام و برگزاركنندگان انتخابات
8) بزرگنمایی مشكلات و سیاه نمایی وضعیت آینده
9) تلاش برای ایجاد مشكلات اقتصادی و نارضایتی عمومی
10) یافتن نخبگان محلی مناسب كه شریكهای بومی خوبی برای آمریكا در ایجاد آشوب باشند
11) استفاده ابزاری از نیروهای جوان و دانشجویان به عنوان قشر فرهیخته جامعه
12) استفاده ابزاری از برخی نخبگان محلی و ملی در انتخابات
13) طرح مساله فدرالیسم
2. سناریوسازیهای غرب پس از انتخابات
الف) تشكیك در سلامت انتخابات و القای تقلب در انتخابات
از
نخستین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی، تشكیك در انتخابات یكی از حربههای
اصلی در رسانههای غربی در جهت دلسرد كردن مردم از حضور در انتخابات بوده
است.
ب) بروز شكاف در نظام جمهوری اسلامی
القا
و دامن زدن به تفرقه، دو دستگی و واگرایی در بین مجموعه نیروهای سیاسی
درون حاكمیت، همواره از تاكتیكهای بیگانگان در انتخابات جمهوری
اسلامیایران بوده است.
ج) تحریك مردم بخصوص حامیان نامزدهای بازنده
براساس
نظریههای شورشهای اجتماعی، وقتی بستر نارضایتی و بیاعتمادی اجتماعی و
سیاسی فراهم آمد، نوبتِ زدنِ جرقه آشوب و انقلاب میرسد. مقامات و
رسانههای غربی این نظریه، شورشهای اجتماعی را از طریق بسترسازیهای اولیه
و سپس تحریك مردم و طرفداران نامزد شكست خورده به اجرا میگذارند.
د) زیر سوال بردن جمهوریت نظام
یكی
از مهمترین مصادیق جمهوریت در هر نظامی این است كه مردم در تعیین نوع
حكومت، دارای اختیار و رأی باشند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چنین
نقش و اختیاری برای مردم تعریف شده و براساس مواد قانون اساسی، نظام
جمهوری اسلامی بر دو پایه جمهوریت و اسلامیت، هویت یافته است.
در این چارچوب و در طول 32 سال حیات جمهوری اسلامی
ایران، به طور متوسط سالانه یك انتخابات برگزار و مردم در انتخاب تمامی
اركان نظام حضور فعال داشته و دارند.
لیكن از همان روزهای نخستین
پیروزی انقلاب، غرب تلاش كرد تا چنین القاء كند كه نظام جمهوری اسلامی با
اصول جمهوریت تطبیق و همخوانی ندارد. آنها اینگونه تبلیغ میكنند كه نظام
جمهوری اسلامی، نظامی دینی و دینمدار است؛ پس با دموكراسی و جمهوریت
سازگاری ندارد و بر این اساس سعی دارند انتخابات در ایران را زیر سوال
ببرند.
با توجه به موارد مطرح شده میتوان گفت دشمنان
انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران برخلاف برخی اظهار نظرها، ماهیت نظام و
انقلاب اسلامی را بخوبی میشناسند و میدانند این انقلاب و نظام سیاسی آن،
برآمده از دین و فرهنگ ایرانی است. در واقع انقلاب نرم است، بنابراین برای
مقابله با آن هم از جنگ نرم و هم از قدرت نرم استفاده میكنند.
یكی از برجسته ترین ویژگیهای نظام جمهوری اسلامی و
از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی، شكلگیری حكومتی دینی با حضور و
مشاركت بی نظیر مردم در همه صحنههاست؛ حضور و مشاركتی كه همواره شگفتی و
اعجاب همراه با عصبانیت و كینه دشمنان و تحسین و ستایش دوستان و عدالت
جویان را به دنبال داشته است.
حضور و مشاركتی كه در بیش از یك ربع قرن گذشته نه
تنها توانسته است انقلاب و نظام نوپای اسلامی را در برابر همه توطئهها،
تهاجمها و طرحهای متنوع و گسترده براندازی استكبار جهانی حفظ كند و
استمرار بخشد، بلكه با اقتدار و توانمندی بیشتری همراه سازد.
بدون تردید حضور و نقشآفرینی مردم در كنار دو ركن
ماهیت دینی و رهبری الهی، سومین ركن اساسی انقلاب و ضامن اجرای حاكمیت دینی
و تداوم آن بوده است. در این بین، حضور همراه با بصیرت در انتخابات، از
ممتازترین جلوههای مشاركت مردم و دارای اهمیت و تأثیر بیشتری بوده و آثار
خود را در سیاست داخلی و روابط بینالمللی نشان داده است.
با توجه به این مسائل باید گفت كه انتخابات نهم
مجلس شورای اسلامیدر ایران با توجه به شرایط بینالمللی و منطقهای، وضعیت
و صفبندی جریانها و گروههای سیاسی داخلی از اهمیت بسیار بالایی
برخوردار است.
این انتخابات در شرایطی برگزار میشود كه جمهوری
اسلامیایران با پیمودن مسیر مقاومت و پایداری در برابر فشارهای نظام سلطه،
به قدرت برتر منطقه استراتژیك خاورمیانه تبدیل شده و به اعتقاد بسیاری از
كارشناسان و صاحبنظران مسائل بینالمللی، در آستانه تبدیل شدن به یك قدرت
مؤثر جهانی است.
تحولات اخیر و بیداری اسلامی در منطقه با الهام از
انقلاب اسلامینیز در حال به ثمر رسیدن است. این تحولات به زعم بسیاری از
صاحبنظران روزبهروز بر عمق استراتژیك ایران در منطقه و جهان افزوده و
نظام سلطه را با شكست مواجه ساخته است.
بر همین اساس میتوان گفت
انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی میتواند نمودی قدرتمند از اقتدار و
همبستگی ملی مردم ایران نیز باشد و به رویدادی مهم در نمایش مردمسالاری
دینی و تقویت مؤلفههای قدرت نرم نظام تبدیل شود.
به علاوه مشاركت مردم در انتخابات، احساس مسوولیت جامعه در قبال سرنوشت كشور، همبستگی ملی و وفاق اجتماعی را نشان میدهد.
در
واقع برگزاری انتخابات در ایران تاكنون از مهمترین تجلیات همبستگی ملی،
همگرایی نظام و مردم و از ابزار مقابله با تهدیدهای دشمنان نظام بوده و به
دلیل منتج شدن به تقویت همبستگی و وفاق اجتماعی به صورت بازدارنده اساسی
عمل كرده است.
حضور گسترده در انتخابات این پیام را میفرستد كه
مردم در همگرایی و تعامل با سیستم حكومتی كشور هستند و این پیام را ارسال
میكند كه سیستم سیاسی از مقبولیت حداكثری از سوی جامعه برخوردار است.
در واقع، در طول سی و اندی سال گذشته، جامعه
ایران، با همبستگی و انسجام خود، پستی و بلندیهای بسیاری را آزموده است
ولی هرگز تسلیم این نشده كه منافع بیگانه سرنوشتش را تعیین كند و ویژگیهای
خاص و متفاوت ایرانیان نیز تاكنون مانع از هرگونه مداخله و دستاندازی
بیگانگان به خاك این كشور بوده است.