علل سقوط نرخ دلار و سكه چیست
بازار روانی یا تاثیر روحانی ؟!
چرا اینگونه شد؟ چرا نرخ طلا ناگهان سقوط کرد؟ دلار و دیگر ارزها چرا به یکباره با کاهش شدید قیمت مواجه شدند؟ چرا دلار 3650 تومانی در مدت یک هفته به مرز 3 هزار تومان رسید؟ مگر در این یک هفته چه اتفاقی افتاد؟
بسیاری اعتقاد دارند روحانی قدمخیر بوده و با آمادنش قرار است ارزانیها هم وارد شود. از طرفی مخالفان روحانی هم معتقدند بازار ارز و سكه در دستان رفقای روحانی و هاشمی بوده و آنها قبلا هم میتوانستهاند نرخ ارز و سكه را پایین بیاورند اما این كار را نكردند تا سودی هنگفت نصیبشان شود. اما واقعا چه عاملی سبب شده كه حباب به وجود آمده دلار و سكه تا حدودی بتركد و مردم برای فروش دلار و سكههای خود به بازار هجوم بیاورند؟ برای پاسخ به این سوال باید ابتدا ببینیم ارز چگونه و چرا گران شد.
بازار ترسو
فرض كنید از امروز بگویند به علت مشكلات تحریم یا به علل گوناگون، تولیدكنندگان قادر به تولید ظروف یكبار مصرف نیستند. قطعا این خبر به معنای آن خواهد بود كه به زودی عرضه ظروف یكبار مصرف به پایان خواهد رسید و این كالا كمیاب میشود. رستورانها و كسانی كه از ظروف یكبار مصرف استفاده زیادی میكردند باید به فكر واردات یا جایگزین دیگری باشند و این یعنی تقاضای بسیار و عرضه محدود. خیلی ساده است كه نتیجه آن را هم بدانیم: افزایش قیمت ظرف یكبار مصرف. مطمئن باشید حتی آنهایی كه از این كالا استفاده نمی كردند هم دوست دارند آن را تهیه كنند چون می دانند گرانتر می شود. این دوست داشتن میشود همان تاثیر روانی.
یا تصور كنید یك سودجو، خائن یا ظالمی همه گوجههای كشاورزان را با قیمتی خوب بخرد و فقط 3 روز آن را عرضه نكند. چه اتفاقی رخ میدهد؟ همان طور كه اوایل سال جاری مشاهده كردید گوجه فرنگی به علت عرضه نشدن تا یك ماه با قیمت باورنكردنی 7 هزار تومان به فروش رفت.
زمستان سال 90 تقریبا همین اتفاقات در بازار ارز و سكه رخ داد. البته بازار طلا متاثر از بازار ارز است یعنی نرخ طلا با نرخ جهانی و قیمت داخلی ارز محاسبه میشود و سكه بدون قیمت ارز نمیتواند نرخگذاری شود. در زمستان 90 تحریم بانك مركزی ایران توسط آمریكا و دوستان آغاز شد و این یعنی ریال در خارج از مرزها ارزشی ندارد. البته خبر تحریم بانك مركزی ایران رسانهای نشد اما آنهایی كه باید میفهمیدند، از این تحریم با خبر شدند و نرخ دلار كمی بالا رفت. آن موقع دلار 1200 تومان بود و 1300 تومان شد. همین امر كافی بود تا هیجان در بازار ارز به وجود آید و دلار 1400 تومان شود. در چنین مواقعی باید مسوولان دخالت كنند و وارد عرصه شوند و بازار را از هیجان خارج كنند اما مسوولان اقتصادی سكوت عجیبی كردند تا دلار به راحتی 1700 تومان شود. دولت احمدین ژاد توانسته بود دلار را در مدت6 سال در یك نرخ نگه دارد و كارشناسان نرخ 1700 تا 1900 تومان دلار را طبیعی میدانستند اما هیچ كس باور نمیكرد در مدت 4 ماه دلار 2000 تومان شود.
تصور كنید یك سودجو، خائن یا ظالمی همه گوجههای كشاورزان را با قیمتی خوب بخرد و فقط 3 روز آن را عرضه نكند. چه اتفاقی رخ میدهد؟ همان طور كه اوایل سال جاری مشاهده كردید گوجه فرنگی به علت عرضه نشدن تا یك ماه با قیمت باورنكردنی 7 هزار تومان به فروش رفت
اقتصاد در شوك فرو رفت و همه چیز به یكباره گران شد. همه چیز. خیلیها با خود میگفتند دلار گران شده چرا مثلا پودر شوینده كه تولید داخلی هست گران میشود؟ پاسخ این سوال بجا مشخص بود. وقتی به واسطه گران شدن ارز، ارزش پول ملی كاهش مییابد نرخ همه خدمات بالا میرود. به عنوان مثال در مورد پودر شوینده تولید داخلی به اندازه مصرف داخلی نبود و وزارت صنعت مجبور بود با واردات پودر شوینده موافقت كند و یك كالا چند نرخی میشد. همچنین بسیاری از تولیدات داخلی ما وابسته به مواد اولیه خارجی و طبیعی است كه نرخ تولیدات داخلی با مواد اولیه خارجیمان هم افزایش داشته باشد. وقتی اكثر اجناس گران میشد خدماتی مانند حمل و نقل هم گران میشود و برای جابجایی كالاها باز هم هزینهای جدید تراشیده میشود. وضعیت اقتصادی مملكت هم به آشفتگی همین نوشتهای كه خواندید شد چون دلار را دیگر دولت نرخگذاری نمیكرد بلكه بازار آزاد قیمت آن را تعیین میكرد.
در چنین آشفته بازاری ناگهان نرخ دلار جهش چند صدتومانی را تجربه كرد و به 3000 تومان رسید. به معنای واقعی ریال سقوط كرد و هیچ كس نمیدانست دارد چه اتفاقی میافتد. شاید باور نكنید اما گران شدن دلار برای خیلیها سود سرشار داشت و خیلیهای دیگر را مجاب كرد كه به این سود هنگفت برسند؛ بعضیها خودرو و بعضی دیگر خانه خود را فروختند تا دلار بخرند و حالا تصور كنید شخصی خانه خود را 200 میلیون تومان فروخته و دنبال دلار میگردد. این است آن تاثیر روانی. دلار تا 3700 تومان هم گران شد و خیلیها پیش بینی میكردند با اعمال تحریمهای جدید دلار حتی تا 6 هزار تومان هم گران میشود. البته در این بین دولت هم متهم شد كه بازار را خوب مدیریت نكرده و دولت هم قوای دیگر را متهم كرد كه با سوداگران ارز برخورد نكردهاند. یكی از اقداماتی كه دولت انجام داد و همه چوب آن را خوردیم توقف عرضه دلار در بازار آزاد بود. با توجه به مثالهای بالا میتوان گفت دولت دلارها را نگه داشت و تقاضا افزایش پیدا كرد اما بازار هیجانیتر و روانیتر! شد تا آن اتفاق كه نباید بیفتد، افتاد. اجناس وارداتی مانند موبایل و لوازم الكترونیكی یك شبه 3 برابر شد و هر روز هم گرانتر از دیروز میشد به همین علت بازاریها كالاهای خود را تا چند روز عرضه نمیكردند چون اگر همان كالا را فردای آن روز میفروختند سود بیشتری گیرشان میآمد. این آشفته بازار باعث به وجود آمدن نوعی بیثباتی در بازار شد. هیچ كس به آینده بازار مطمئن نبود و بسیاری از نرخها هیجانی بود. بازار ایران بدویترین وی گی یك بازار معمولی خود را از دست داده بود و آن آرامش بود.
اجناس وارداتی مانند موبایل و لوازم الكترونیكی یك شبه 3 برابر شد و هر روز هم گرانتر از دیروز میشد به همین علت بازاریها كالاهای خود را تا چند روز عرضه نمیكردند چون اگر همان كالا را فردای آن روز میفروختند سود بیشتری گیرشان میآمد. این آشفته بازار باعث به وجود آمدن نوعی بیثباتی در بازار شد
شیخ ارزونی!
دولت نشان داد در ساماندهی بازار ارز ناتوان است و اگر هم تواناست نمیخواهد این كار را بكند. بازار اعتمادی به دولت نداشت و مردم هم پولهای سرگردان خود را سكه و دلار میخریدند و به اصطلاح بسیاری از سكه و دلارها در تشكها پنهان شد. دولت هم به صورت قطرهچكان دلار را به واردكنندگان كالاهای ضروری میداد. در چنین شرایطی ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری آغاز شد و چهرههایی چون هاشمی رفسنجانی ثبتنام كردند. بازار هیجانی ایران به این ثبتنام واكنش نشان داد و به قول نشریات اصلاحطلب بازار به این ثبتنام لبخند زد! این كاهش قیمت ارز در روز ثبتنام هاشمی بدان معنا بود كه با آمدن هاشمی قرار است ثباتی در بازار به وجود آید. این روند با انتخاب روحانی به عنوان نماینده هاشمی نیز ادامه یافت و كاهش قیمتها آغاز شد. بازاری كه به علل گوناگون هیجان و عطش گران شدن داشت حالا عطش اران شدن دارد و آیا این بدان معناست كه روحانی یك منجی و قرار است اتفاقی عجیب رخ دهد؟
بازار دنبال ثبات و آرامش است و با توجه به اینكه شعارها و برنامههای حسن روحانی بر محور كاهش تنش با كشورها و گفتگو با جهان بود بازار به روحانی نیامده واكنش مثبت نشان داد. بازار با كاهش قیمت نشان داده به رئیسجمهور منتخب اعتماد دارد و با آن آرامش خود را باز خواهد یافت. در چنین شرایطی آن مولفههای روانی دست به كار شده و مردم را ترغیب میكند تا ارز و سكه ارزانتر از این نشده آنها را به فروش برسانند. كسانی كه سكه یك میلیون و 500 هزار تومانی خریدند با دیدن نرخ یك میلیون و 300 هزار تومان سریعا آن را به فروش میرسانند تا ارزانتر از این نشود و در چنین شرایطی است كه عرضه بیشتر از تقاضا میشود و چیزی كه فراوان است با كاهش قیمت مواجه خواهد شد. دلار و سكههای داخل تشك در حال بیرون آمدن است آن نرخهای غیر واقعی دارد به قیمتهای واقعی نزدیك میشود ( بسیاری از كارشناسان نرخ واقعی دلار را 2200 تومان میدانند) مخاطبانی كه این مطلب را میخوانند بدانند كه بسیاری از مردم میلیونها تومان خود را برای خرید سكهها یك میلیون و 500 هزار تومانی و دلار 3700 تومانی صرف كردهاند و سخن یك یا دوسكه نیست و اگر در یك روز سكه 50 هزار تومان كاهش مییابد خیلیها در همان روز 50 میلیون تومان ضرر میكنند. در چنین شرایطی بسیاری حاضرند سكه و دلار خود را بفروشند و در جایی دیگر سرمایهگذاری كنند. دو عامل دیگر به تشدید این روند كمك كرد و آن كاهش چشمگیر طلای جهانی و اتمام تحریم بانك ملت بود. پایان تحریم یكی از بزرگترین بانكهای ایرانی نشانه مثبت به بازار بود و طلای جهانی هم كاهش قیمت چشمگیری داشت به طوری كه سرمایهگذاران خارجی هم اقدام به عرضه طلا میكردند. همچنین مشاوران اقتصادی روحانی در مصاحبههای متعدد از سیاستهای دولت جدید برای تثبیت نرخ ارز و بازگشت آرامش سخن میگفتند تا بازار، هیجانیتر شود و نرخها بیش از پیش كاهش یابد. حالا در چنین شرایطی یك اتفاق دیگر در حال رخ دادن است كه فعلا به آن كمتر توجه میشود؛ پولهایی كه مردم از فروش دلار و سكه به دست میآورند در كجا هزینه خواهند كرد؟ این پولهای سرگردان خیلی خطرناك هستند و بدانید اگر مثلا در مسكن سرمایهگذاری شود بحران مسكن به وجود میآید اگر در خودرو سرمایهگذاری شود بحران خودرو شكل میگیرد و ...
دولت روحانی باید بتواند برای این پولهای سرگردان و نقدینگی فراوان برنامهریزی درست انجام دهد تا دیگر بازاری كه مستعد روانی و هیجانی شدن است، اقتصاد ایران را آشفته و نابسامان نكند.
محسن جندقی بخش اقتصاد تبیان