بازخوانی متفاوت آیاتی که بارها خواندهایم(30)
این شماره: انفاق یا نفاق؟
بعد مثل آورده بود آدمهایی را که کنار سفره علی علیهالسلام مینشینند و شریک نان و نمک او میشوند و چای خوردنشان را میگذارند برای کاخ سبز و تکیه به پشتیهای مخملین و کنار معاویه. بعدش هم دست گذاشته بود روی قلبش و به حسرت گفته بود که دل پراکنده به درد نمیخورد.
وَ أَنفِقُواْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلیَ التهَّْلُکَة وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الْمُحْسِنِین
و در راهِ خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق) ، خود را به دست خود ، به هلاکت نیفکنید ! و نیکی کنید ! که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد/ سوره مبارکه بقره آیه 195
کتابها مینویسند:
ابن عباس و جمعی از مفسران در تفسیر این آیه میگویند منظور از «لَا تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلیَ التهَّْلُکَةِ» این است که با ترک انفاق خود را به بدبختی نیندازید چرا که در این صورت دشمنان بر شما چیره شده و شما هلاک میشوید.
به را بن عازب و عبیده معتقدند که منظور از آیه این است که در اثر ناامیدی از آمرزش الهی مرتکب گناه بیشتر نشوید.
ثوری و بلخی میگویند تا وقتی قدرت دفاعی و جنگی در برابر دشمن ندارید خود را به جنگ با آنها نیندازید.
جبایی نیز در تفسیر آیه میگوید: در انفاق زیادهروی نکنید.
و نزدیک به همین وجه را امام باقر علیه السلام میفرماید که اگر کسی تمام آنچه را که دارد در راه خدا انفاق کند کار درست و خوبی نکرده است و به این آیه کریمه عمل ننموده است. 1
با تو میگویم:
راه افتاده بود توی شهر، کوچه به کوچه گشته بود و مقابل چشمهای حیرت زده این و آن گفته بود که «انفاق» و «نفاق» از یک جاست. بعدتر به دهان باز از تعجب آدمها خندیده بود و بلند بلند گفته بود انفاق یعنی این که کنار سفرهات، مهمان بنشانی. که دست بکنی توی جیبت و به قدر وُسع و توانت، دست و دل باز باشی. که اگر به قدر وُسع و توانت بودی، خدا به تو وُسعَت میدهد و مردم به همین وُسعَت است که میگویند برکت.
انفاق یعنی این را که میخوری این طرف و آن طرف هم بپاشی. پراکنده کنی. پراکنده کنی که بقیه هم بخورند. نفاق اما یعنی مردم را پراکنده کنی از دور هم. هر کسی را به یک راهی بکشانی. اصلاً یعنی خودت را پراکنده کنی. دلت یک دم با این باشد و یک دم با آن.
بعد مثل آورده بود آدمهایی را که کنار سفره علی علیهالسلام مینشینند و شریک نان و نمک او میشوند و چای خوردنشان را میگذارند برای کاخ سبز و تکیه به پشتیهای مخملین و کنار معاویه. بعدش هم دست گذاشته بود روی قلبش و به حسرت گفته بود که دل پراکنده به درد نمیخورد. بعد به شوق لبخند زده بود و گفته بود خورد و خوراک پراکنده اما برایت رفیق جمع میکند. بعد انگشت سبابهاش را بالا آورده بود: فاصله خوبی انفاق تا بدی ِنفاق همین یک الف است ...
یادم بماند:
یادم باشد و یادت نرود که اسباب دنیا همهاش را برای ما آفریدهاند. برای این که از دنیا بخوریم و به این و آن هم بدهیم. اما این اسباب دنیا هم نباید بس باشد برای ما. بیشتر از این را هم باید بخواهیم. حقمان بیشتر از این است. اگر همین بس نبود برای ما، نمیگفت «الذین یومنون بالغیب». میگفت ؟ 2
نویسنده: زهرا نوری لطیف/شبکه تخصصی قرآن تبیان
_______________
1. ترجمه مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 238
2. برداشتی آزاد از کتاب «باران خلاف نیست»، اثر کورش علیانی