• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1272919

پرسش

دختر 5 ساله ای دارم که هنگام رفتن به مهمانی یا آمدن مهمان به خانه مان یا رفتن به مسجد و ... حالت تهوع پیدا می کند. لطفا راهنمایی کنید چکار باید بکنم. با تشکر

پاسخ

این رفتارهای فرزندتان ناشی از اضطراب است. برخی از کودکان به طور ذاتی بیش از سایرکودکان دیگر تحت تاثیر استرس قرار می گیرند و حضور در فعالیتهای اجتماعی مختلف آرامش آنها را به هم می ریزد. اگر بخواهید کودکتان را از این دست موقعیتها دور نگهدارید، این رفتار طبیعتا به معنای تقویت اضطراب است و مشکل فرزندتان ادامه دار می شود لذا کاری که باید بکنید این است که دایما فرزندتان را در معرض این محرکها قرار دهید و اجازه ندهید در انزوای خود باقی بماند. از محرکها و موقعیتهایی استفاده کنید که اضطراب کمتری در او ایجاد می کند. مثلا اگر مهمان امدن در منزل برایش اضطراب اور است اما اضطرابی محدودتر ایجاد میکند سعی کنید تعاملات خانوادگی خود را افزایش دهید. باهمسالانی از وی ارتباط داشته باشید که او را هم سرگرم کند و سعی کنید هم شما به منزل این دست از دوستان وی بروید و هم انها به منزل شما بیایند. در مورد مسجد رفتن و .. هم همین طور. سعی کنید این دست تعاملات را در برنامه زندگی تان قرار دهید تا کم کم فرزندتان عادت کند. برای غلبه بر اضطرابش هم سعی کنید حتما به او راهکارهایی ارایه دهید مثلا وقتی بیان می کند که تهوع دارد به او یک ادامس کوچک بدهید و از او بخواهید ان را بجود تا از تهوعش کاسته شود ضمن اینکه روشهای تنفس صحیح را هم به او یاد دهید تا با این کار از اضطرابش کاسته شود.مثلا به او یاد دهید: - صاف بایستد - آهی عمیق بکشد در حین اینکه هوا را به شتاب از ریه اش بیرون می فرستد صدای تنفسش را بشنود. - بگذارد هوای به طور طبیعی وارد ریه اش شود. - این کار را هشت تا دوازده بار انجام دهد . کاهش اضطراب کودکان نیازمند زمان و صبر و تحمل زیاد مادر است. ضمن اینکه واکنش شدید شما یا پدرش، اضطراب فرزندتان را بیشتر می کند پس تا جایی که می توانید در برابر وی و نگرانی هایش آرام برخورد کنید.

مشاور : خانم عطاريان | پرسش : دوشنبه 19/7/1395 | پاسخ : يکشنبه 25/7/1395 | تربیت کودک | نا مشخص | 5 سال | شیوه های تربیتی | تعداد مشاهده: 543 بار

تگ ها : اضطراب کودک تهوع روابط اجتماعی

مشاوره های مرتبط

سلام وقتتون بخیر...دختر من سه سال و سه ماه داره.. خیلی باهوش و زرنگ ...تمام مراحل رشدش خیلی سریعتر از زمان عادی بوده...باباش یمدت رفتن مسافرت کاری بعد از اون دخترم هم مو هاش میخوره هم ناخون میخوره هم تیک عصبی پیدا کرده ...بردمش روانشناس ازش تست استرس گرفت گفت یخورده اضطراب داره حدودا یکماه بازی درمانی میکنم باهاش اگر جواب نداد دارو اعصاب باید بخوره..لطفا کمکم کنید که این اضطراب روش نمونه

با سلام سوالی در باره بچه باجناقم داشتم خواستم . اینکه سنش 6 ساله است و پیش دبستانی می ره و بسیار پر استرسه و وابسته به مادرشه و اگه یه روز بفهمه مادر ش دنبالش نمی اد یا اون روز مادرش جایی رفته باشه شروع می کنه به گریه کردن. و بعضی مواقع دچار حالت تهوع میشه.و تا حالا چندین بار از مدرسه آوردنش خونه. در ضمن زمانی که ژیمیناستیک داره هم این حالت براش رخ میده. برای همین مادرش حتی زودتر از موعد 4 تا 5 سالگی برای اینکه اجتماعی بشه می فرستادش کلاس قرآن بلکه بهتر بشه ولی تاثیری نداشت.لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر

با سلام پسر 7ساله ام روزای اول مدرسه چون دوست صمیمی اش در کلاس اونا نبود دچار اضطراب بود تا اینکه کم کم بهتر شد وتونست دوست پیدا کنه ولی الان دوباره دو هفته است که نگرانه معلمشون جای اونا رو عوض کنه و باز هم هرشب قبل از خواب اشک می ریزه و با بغض می ره مدرسه. نمی دونم چه طوری باید بهش کمک کنم. درسش خوبه و بیشتر نگران این مسئله است که کنار بچه های شیطون کلاس بشینه و اونا اذیتش کنن و معلمشون دعواش کنه. می دونم اعتماد به نفسش خیلی پایینه قبل از سن مدرسه خیلی تلاش کردم تا بهتر بشه ولی موفق نبودم. البته من و پدرش هم در دوران کودکی تقریبا این مشکل رو داشتیم

با سلام
من دو پسر سه ساله و ده ماهه دارم در شرف طلاق هستم همسرم حدود چهار ماه است ما را ترک کرده رابطه عاطفی عمیقی با پسر بزرگم داشت و پسرم هم شدیدا وابسته پدرش بود الان بسیار پرخاشگر شده و برادر کوچیکشو میزنه گاهی اوقات خودشو خیس میکنه و بی اختیار ادراری پیدا کرده مدام هم سراغ پدرشو میگیره!تا الان هرکسی یه چیزی بهش گفته در مورد پدرش گاهی اوقات پدر خودم عصبانی میشه و بهش میگه پدرت مرده!! الان جلوی این حرفارو گرفتم اما نمیدونم در مورد پدرش چی بگم بهش؟آینده مبهمه برامون ممکنه پدرشو هرگز نبینه ممکنم هست پدرش برگرده وشاید ببیندش اما فعلا ممکن نیست پدرشو ببینه!
ترسم از استرس و ضربه ی شدید روحی که بهش وارد شده است لطفا کمکم کنید استعداد خوب یادگیری داره.اما بعد این قضیه ناخناشو میجوه غذا خوردنشم کم شده!
من هم مجبورم برم سرکار اما خوشبختانه کارم تو منزله.لطفاراهنماییم کنید در مورد پدرش چی بهش بگم و چه رفتاری کنم تا بهتر بشه؟و اینکه میتونم فیلمای تولدش و پدرشو نشونش بدم چون همش میگه دلم برای بابا تنگ شده!تا الان که مقاومت کردم
هر وقت بچه های فامیلو میبینه که با پدرشون هستن میاد میگه بابای من کجاست و تا چند روز علایم استرسش پیدا میشه.

سلام دختر من تازه 4 سالش شده و وارد 5 سالگی
در کل دختر خوب و با محبتیه اما گاهی اوقات باعث خجالتم میشه دست بزن داره و هر کس که بهش چیزی میگه میخواد بزنتش خیلی حرص میخوره و دندوناشو بهم فشار میده میدونم خودم مقصرم و از خودم یاد گرفته من شرایط خاصی برای بزرگ کردنش دارم تنهام و تمام بار زندگی رو دوشمه همسرم تهران نیستن و زیاد با ما در ارتباط نیست البته این موضوع اصلاً به دخترم مربوط نمیشه چون پدرش ارتباط قوی و عاطفی خیلی خوبی باهاش داره و دخترمم عاشق باباشه اما خیلی کم میبینتش خیلی کم بیشتر ارتباط تلفنی و تصویری داره ، اما حالا میخوام اشتباهمو جبران کنم باید چطوری کمکش کنم لطفاً راهنماییم کنید.

UserName