به گزارش خبرنگار مهر، سعید سهیلی از سال 75 با فیلم "مردی شبیه باران" وارد عرصه فیلمسازی حرفه ای شد و اسرای دفاع مقدس را محور فیلم اول خود قرار داد. فیلم های "مردی از جنس بلور"، "سهراب"، "شب برهنه"، "غوغا"، "تارا و تب توت فرنگی" آثار او قبل ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به فیلم "سنگ، کاغذ، قیچی" سعید سهیلی

نگاهی به فیلم

نقد نمایشی اجتماع؛ نگاهی به "سنگ، کاغذ، قیچی" سعید سهیلی

سعید سهیلی در "سنگ، کاغذ، قیچی" متعادل‌تر از فیلم‌های قبلی حرکت می‌کند و می‌تواند بخشی از توجه خود را از اکشن و ماجراجویی‌های سیاه و تار، معطوف به شخصیت‌پردازی متعارف کند. هر چند لحن اغراق‌شده او هنوز هم وجوه دیگر فیلم را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

به گزارش خبرنگار مهر، سعید سهیلی از سال 75 با فیلم "مردی شبیه باران" وارد عرصه فیلمسازی حرفه ای شد و اسرای دفاع مقدس را محور فیلم اول خود قرار داد. فیلم های "مردی از جنس بلور"، "سهراب"، "شب برهنه"، "غوغا"، "تارا و تب توت فرنگی" آثار او قبل از "سنگ، کاغذ، قیچی" هستند که در همه آنها نویسندگی را هم به عهده داشته است. هر چند سهیلی از دفاع مقدس آغاز کرده و به روابط سیاه حاکم بر اجتماع و موضوعات روز جامعه رسیده، اما تقارن آدم های جنگ و بازخورد آنها در جامعه معاصر از دغدغه های اصلی او است.

 

بزرگنمایی لکه های سیاه و نقاط منفی فضای موجود و نوعی بی پردگی در طرح موضوع از ویژگی هایی است که چه خوب و چه بد در مجموعه آثارش دیده می شود. اغراق زدگی پررنگی که نه برخاسته از نیاز قصه و جنس موضوع بلکه متأثر از کاراکتر فیلمساز است. محور قرار دادن بازخورد حضور آدم های جنگ در جامعه و بی پرده گی که نوعی رو بودن به همراه دارد از مولفه های مشترک آثار اوست. سهیلی با تکیه بر این مولفه ها آثار مختلفی ساخته و حتی آثار نامتعارفتری نسبت به بقیه کارنامه هنری خود دارد.

"تارا و تب توت فرنگی" فیلمی است که علاوه بر اینکه این مولفه ها را در خود دارد با ساختاری معمایی پلیسی روایت می شود و از دل کشف هویت قاتل به نوعی آدم های مختلف زمان جنگ را در زمان حال مورد تحلیل قرار می دهد. فیلمساز با تصویر کردن سه دختر جوان که دوران پرالتهاب انقلاب و جنگ را پشت سر گذاشته اند، به نوعی تصویر و بازتاب شخصی خود را از این مقاطع تاریخی در اختیار مخاطب قرار می دهد. ولی فیلم به قدری در اطلاعات دهی قطره چکانی غرق می شود که روابط علت و معلولی میان شخصیت ها و ماجرا از دست می رود.

ذکر این فیلم از آن جهت اهمیت پیدا می کند که سهیلی در "سنگ، کاغذ، قیچی" هم از ساختار خطی تا حدی فاصله گرفته و می تواند با این شیوه ابتدای فیلم و موقعیت سازی بخش میانی را از ریتم خوبی برخوردار کند. به علاوه در این فیلم هم به تم مورد علاقه خود در تحلیل آدم های جنگ درزمان حال می پردازد.

فیلم در بخش ابتدایی شخصیت جهانگیر را محور قرار می دهد که سر از زندان درآورده و در زندان با نوعی ساختار متقاطع، قرار گرفتن او در موقعیت فعلی تشریح می شود. آشنایی او با همکلاسی سابقش در زندان و مرور اتفاقات زمینه ای فراهم می کند تا هنگام آزادی از زندان، یک همراه برای انتقام گرفتن داشته باشد. فیلم سعی می کند به گونه ای روی از هم پاشیده شدن خوشبختی و زندگی جهان درست در آستانه ازدواج مانور دهد که قطعیت ماجرا به گونه ای در ابهام بماند و برگ برنده مقطع میانی که مشخص شدن سرنوشت نامزد اوست، برجسته شود.

معرفی جهان، رفیق و نامزدش در بخش ابتدایی انجام و فیلم سریع وارد فاز عملیات گروگانگیری می شود. هر چند این بخش زمینه چینی است برای موقعیت کلیدی فیلم یعنی حضور در آسایشگاه جانبازان و تقابل قهرمانان دیروز و ضدقهرمان امروز، اما پرداخت و چگونگی رسیدن به این موقعیت به گونه ای است که سریع رسیدن به این موقعیت درجه اول اهمیت را پیدا می کند.

این وجوه در مقابل ساختار به شدت چیده شده و نمایشی فیلم رنگ می بازند و از رئالیسمی که فیلم نیازمند آن است فاصله می گیرد. حضور گروه گروگانگیران و رئیس کارخانه که یک آقازاده است در جمع رزمندگان سابق و جانبازان فعلی، تقابلی را رقم می زند که با توجه به مکان بسته و موقعیت محدود پتانسیل خود را از چرخش قدرت می گیرد. اسلحه ای که با قرار گرفتن در هر جبهه نمود واقعی شخصیت را آشکار می کند.

هر چند این موقعیت نمایشی با مولفه های چیده شده پتانسیل بخش اعظم فیلم را بر دوش می کشد ولی آنچه رئالیسم فیلم را تحت تأثیر قرار می دهد، اغراق در پرداخت شخصیت ها و دیالوگ هاست. سهیلی علاقه خاصی دارد که کاراکترها خودشان را به نحوی رو افشا کنند و با این تعاریف کمتر شخصیت خاکستری می توان در فیلم هایش پیدا کرد.

در "سنگ، کاغذ، قیچی" گروگانگیری وجهه گروه سه نفره جهان، دوست و نامزدش را تضعیف می کند، اما آنها در واقع روی دیگر قربانیان مناسبات نابرابر جامعه هستند. درست مانند جانبازان و همان دادگاه نمایشی که به حکم جانبازان رأی به اعدام رئیس کارخانه می دهد، دفاعیه این گروه را شایسته داوری در دادگاهی این چنینی قرار می دهد.

دیالوگ های مستقیم و رو که کاراکتر تخت و منفی رئیس کارخانه را در همان اولین سکانس ها لو می دهد، دیالوگ های شعاری جانبازانی که هر یک با جهت انتخاب بازیگر هم یادآور یکی از کاراکترهای آشنای فیلم های دفاع مقدسی هستند، حضور  کمرنگ نیروی انتظامی که سعی شده با حضور کاراکتر پا در هوای دایی جهان که مأمور نیروی انتظامی است به نحوی پررنگ شود، تعقیب و گریزهای طراحی شده و ... از عواملی هستند که موجب می شوند وجوه نمایشی، اکشن و تعلیق فیلم برجسته شود.

به این ترتیب نقد اجتماعی که فیلمساز اصرار دارد در همه بخش های فیلم از دیالوگ تا شخصیت پردازی و طراحی داستان حضور داشته باشد، تبدیل به نقدی نمایشی می شود نه یک نقد رئالیستی.

منبع : خبرگزاری مهر

مطالب مرتبط :

نشست مطبوعاتی "سنگ، کاغذ، قیچی"

سنگ، کاغذ، قیچی

گالری عکس فیلم سینمایی سنگ ، کاغذ، قیچی

سنگ، کاغذ، قیچی" یک بازی را روایت می کند

"سنگ، کاغذ، قیچی" سعید سهیلی در فرانسه صداگذاری می شود