تبیان، دستیار زندگی
عده ای رسانه ها را عامل اصلی ایجاد شکاف آگاهی در یک جامعه می دانند، اما با یک مرور در تغییرات رسانه ها تا به امروز که با شبکه های اجتماعی مواجه هستیم به نظر می رسد عوامل دیگری مانند علاقه و انگیزه در مخاطبان از نقش عمده ای برخوردار است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سهم هر نفر از اطلاعات چه قدر است؟(2)



عده ای رسانه ها را عامل اصلی ایجاد شکاف آگاهی در یک جامعه می دانند، اما با یک مرور در تغییرات رسانه ها تا به امروز که با شبکه های اجتماعی مواجه هستیم به نظر می رسد عوامل دیگری مانند علاقه و انگیزه در مخاطبان از نقش عمده ای برخوردار است.

ارتباطات

در مطلب قبل شکاف آگاهی را بیشتر از نظر پایگاه اقتصادی مورد توجه قرار دادیم. اما عامل مهم دیگری در کنار این پایگاه اقتصادی وجود دارد که سهم عمده ای در به وجود آمدن این شکاف دارد؛ انگیزه و علاقه برای دستیابی به اطلاعات.
یکی از عوامل شکاف آگاهی به خاطر تفاوت در انگیزش است و اینکه افراد دارای پایگاه اجتماعی - اقتصادی پایین، در صورتی که انگیزه داشته باشند به همان سرعتی که افراد دارای پایگاه اجتماعی اقتصادی بالا اطلاعات را به دست می آورند، کسب اطلاعات خواهند کرد. این خط فکری شکاف آگاهی را بر حسب عوامل "خاص وضعیت" توضیح می دهد.
نظر تکینور،دونوهو و اولین این است که وقوع شکاف آگاهی به ویژه در حوزه هایی از علایق عمومی مثل مسائل عمومی و اخبار علمی، محتمل است ولی احتمال وقوع آن در حوزه های خاص مثل ورزش یا چمن کاری و باغبانی که مرتبط با علایق خاص مردم است کمتر است.این فرضیه را می توان به دو شکل بیان کرد:

1. با گذشت زمان کسب آگاهی از موضوعی که عمومیت بسیاری یافته است، در میان اشخاص تحصیل کرده تر، سریع تر از کسب آن در میان اشخاصی است که تحصیلات کمتری دارند.
2. در یک زمان معین باید همبستگی بالاتر میان کسب آگاهی و تحصیل در مورد موضوع هایی که در رسانه ها عمومیت زیادی یافته اند، وجود داشته باشد.
تیکنور و همکارانش در نظریات خود از مناظره سال 1988 میان رقبای ریاست جمهوری جورج بوش و مایکل دوکاکیس یا میا ن نامزدهای معاونت ریاست جمهوری دان کوایل و لوید بنسن یاد می کنند.  این مناظره ها به خاطر جنبه های نمایشی مهیج و منحصر به فرد امکان غلبه بر موانع مواجهه گزینشی و بی تفاوتی، که موجب می شوند خیلی از شهروندان در یک پیکار شرکت نکنند را فراهم می آورند.
مناظره ها ممکن است آثار زیادی داشته باشد، اما یکی از ساده ترین آنها این خواهد بود که آگاهی بینندگان را از دیدگاه های نامزد در موضوعات مختلف افزایش می دهد. با وجود این، پژوهش درباره مناظره های سال 1976 حاکی از آن است که کسانی که خیلی احتمال دارد مناظره ها را تماشا کنند، آنهایی هستد که در وهله اول از جهت سیاسی بیشتر دخیل هستند و علاوه  بر این بیشتر از اشخاص دارای تحصیلات بالاتر هستند.
یافته ها حاکی از آن است که نتایج مناظره ها این بود که اغنیای آگاهی، غنی تر و فقرای آگاهی فقیرتر شدند. به بیان دیگر نتایج نشان دهنده شکاف آگاهی است.
نمونه مشابه این مورد را می شود در مناظره های انتخاباتی دو دوره قبل ریاست جمهوری در کشورمان جستجو کرد به ویژه در سال 88 که برگزاری مناظره ها شیوه ای جدید بود و در همان زمان تحلیل ها و نظرات بسیاری نسبت به آن وجود داشت.
در مناظره ها مطالب زیادی مطرح شد که تا قبل از آن عنوان نشده بود، به دلیل حساسیت انتخابات ریاست جمهوری این مناظره ها مورد توجه بود و در صد بالایی از مخاطب را همراه داشت که این همراهی در میزان دستیابی مردم به اطلاعات نقش عمده ای داشت.( بررسی مناظره های انتخاباتی و اینکه تا چه اندازه توانست به بالا رفتن آگاهی مردم منجر شود و اینکه در شکاف آگاهی میان قشرهای مختلف نقش داشته یا نه نیازمند به یک مطلب مجزا است.)

برای این‌که نابرابری و شکاف در آگاهی ها کاهش پیدا کند لازم است که رسانه ها گسترش یابند اما این مسئله به تنهایی کافی نیست. رسانه ها به ویژه رسانه‌ای مانند تلویزیون،می توانند زمینه انتشار و تولید سریعتر و ارزانتر اطلاعات را فراهم کنند اما آن چیزی که این زمینه را عملیاتی و نابرابری را برطرف می‌کند در دسترس بودن رسانه ها نیست بلکه توانایی های اجتماعی-اقتصادی افراد است


عامل اصلی رسانه نیست
دکتر علیرضا دهقان در رابطه با نظریه شکاف آگاه می گوید: " در نابرابری اطلاعات، عنصر اصلی رسانه نیست. البته رسانه ها می‌توانند در توزیع اطلاعات در میان بخش هایی از جامعه که قبل ازگسترش رسانه ها به اطلاعات دسترسی نداشتند کمک کنند و تسریع کننده باشند اما مسئله اصلی در این نظریه آن است که در بحث برابرسازی افراد در زمینه اطلاعات و دسترسی به آن، متغیر کلیدی پایگاه اجتماعی-اقتصادی افراد است. حتی اگر بتوانیم سرعت انتشار اطلاعات را زیاد و هزینه دسترسی را هم ارزان کنیم ،مانند وضعیتی که الان به وجود آمده است، باز پایگاه اجتماعی-اقتصادی افراد مانعی است تا برابری اتفاق نیفتد.
به طور مثال: بحث یارانه ها را در نظر بگیرید اطلاعات مربوط به این‌که چه گروه‌هایی مشمول  دریافت یارانه می‌شوند. ممکن است برای گروه‌های مختلف اجتماعی اهمیت متفاوتی داشته باشد. گروه های پایین ممکن است که خیلی به این اطلاعات نیاز داشته باشند و گروه‌های با درآمد بالا از آنجا که این یارانه‌ها خیلی در زندگی آنها سهم ندارد علاقه ای به دانستن آن نداشته باشند. بنابراین علاقه می‌تواند تعیین کننده باشد که ما دنبال اطلاعات برویم یا نرویم."

وقتی می‌گوییم توانایی های اجتماعی-اقتصادی، به لحاظ اقتصادی ممکن است که این اتفاق بیفتد و گروه های زیادی از جامعه به این رسانه خاص دسترسی پیدا کنند اما چون متغیرهای فرهنگی و اجتماعی مهم است و آنها را هم باید دخالت دهیم، بنابراین  صرف وجود رسانه ها کافی نیست.
به ویژه این مسئله در جوامع در حال توسعه بیشتر نمود دارد. چرا که در این کشورها میان گسترش رسانه ها و افزایش رفاه عمومی فاصله وجود دارد. در حالی که در کشورهای توسعه یافته این فاصله بسیار کم است.

ارتباطات

شکاف در نگرش و رفتار
یکی از انتقاداتی که به این نظریه صورت می‌گیرد این است که آیا شکاف فقط در آگاهی افراد وجود دارد یا این شکاف به نگرشها و رفتارهای افراد نیز مربوط می‌شود؟
در بحث های مقدماتی ارتباطات ما به این مطلب برمی خوریم که ارتباط یک فرایند است، مرحله اول آن آگاهی، دانستن و شناخت است مرحله بالاتر نگرش های افراد یعنی عقاید پایدار و زمینه ساز رفتار و احساسات افراد و نقطه آخر آن نیز می‌تواند رفتارهای انسان ها باشد. مثلا آگهی یا تبلیغ تجاری کالایی را مشاهده می‌کنیم، اطلاعاتی دریافت می‌کنیم بعد از این‌که اطلاعات دریافت شد یک نوع نگرش در ما ایجاد می‌شود، یعنی متقاعد می‌شویم که این کالا، کالای خوبی است و نسبت به برندهای دیگر مزیت دارد. با این نگرش این آمادگی در ما پیدا می‌شود که آن کالا را خریداری کنیم.
بنابراین در مورد پیامها و اطلاعاتی که از رسانه های جمعی دریافت می‌کنیم شکاف می‌تواند علاوه بر صرف آگاهی و دانستن به نگرش ها و رفتارها هم تعمیم داده شود. اورت راجرز یکی از منتقدان نظریه شکاف آگاهی بود که این نکته را پیش کشید.
شکاف آگاهی در رسانه های نوین
همانطور که اشاره شد نظریه پرازان علوم ارتباطات پایگاه اقتصادی و میزان انگیزه و علاقه برای دریافت اطلاعات را دو عامل اصلی در دستیابی به اطلاعات عنوان می کنند. تحلیل ها از این نظریه هم مانند بسیاری دیگر از نظریه ها به مرور با متنوع شدن رسانه ها و تغییراتی که در عرصه های مختلف به ویژه تکنولوژی و فرهنگ اتفاق افتاد تغییر کرد. اگر این سیر طی شده را تا به امروز مرور کنیم می بینیم در حال حاضر با یک جامعه اطلاعاتی مواجه هستیم و سرعت تولید و انتشار اطلاعات به اندازه ای است که هر اندازه هم در جریان اطلاعات قرار داشته باشیم باز هم بالطبع ویژگی های جامعه اطلاعاتی مطالبی هست که از دانستن آن جا ماندیم.
در حال حاضر و با وجود شبکه های اجتماعی حجم اطلاعاتی که در فضای مجازی میان کاربران این شبکه ها شِیر می شود بسیار بالا است. این حجم بالا از اطلاعات و سرعتی که در انتقالش وجود دارد در هیچ دوره ای در رسانه های رسمی نبوده و در حال حاضر مواقعی هم رسانه های رسمی را یک قدم عقب تر از خود نگه می دارد.
با توجه به این حجم بالای اطلاعات و تغییراتی که در نوع دستیابی به اطلاعات وجود دارد شاید بهتر باشد نظریه شکاف آگاهی را از منظری دیگر مورد توجه قرار دهیم.
اینکه در حال حاضر افراد از هر پایگاه اقتصادی که باشند تقریبا در دسترسی به اطلاعات در شبکه های اجتماعی آزاد هستند و محدودیت خاصی وجود ندارد. در کنار کمرنگ شدن عامل پایگاه اقتصادی در حال حاضر مسأله انگیزه و علاقه اهمیت بیشتری پیدا می کند. در واقع سهم عمده ای از اطلاعات افراد به این بر می گردد که در میان این انبوه اخبار و اطلاعات به دنبال چه چیزی هستند.
اینکه رسانه عاملی تأثیر گذار در آگاهی دادن است موضوعی پذیرفته شده است اما به نظر می رسد با وجود فضای مجازی خود افراد در میزان دستیابی به اطلاعات سهم عمده ای دارند. البته نباید فراموش کرد که همچنان رسانه ها چه در قالب شبکه های اجتماعی و چه رسانه های رسمی خط دهی اصلی را در جریان سازی ها دارند.

زهرا فرآورده

بخش ارتباطات تبیان


منابع: منابع: نظریه های ارتباطات/ ورنرجی سورین، جیمز دبلیو تانکارد/ ترجمه علیرضا دهقان
نظریه‌های رسانه،‌ اندیشه‌های رایج و دیدگاه‌های انتقادی/ سید محمد مهدی زاده

مطالب مرتبط:
سهم هر نفر از اطلاعات چه قدر است؟ 
اهمیت آگاهی بخشی در رسانه ها 
شما نباید بدانید!؟